لطفا حمایت کنید

(لطفاً حمایت کنید❤️)

نام: سرنوشت لیا

p:3

دختره: سلام اسمم سون یجی 18سالم و شما

لیا: دستمو دراز کردم گفتم لیا 17سالم خوشبختم

سون: همچنین

و من رفتم طبقه ی بالا اونجا کلاس من بود

( و اینکه سون و لینو از من بزرگتر بودن و لینو بخاطر نمیدونم چه مشکلاتی با 20سال سن هنوز سال آخره ی و سونم همینطور یک سال از من بزرگتر .....و اونا تو ی کلاس دیگه منم یک کلاس دیگه و من سال 11بودم )


وارد شدم چشمم به بچه خورد

داشتن باهم حرف میزدن

داشتم نگاه میکردم به میز و صندلی ها ببینم

کدومشون خالیه برم بشینم

یهو یک میز و صندلی خالی دیدم که ته کلاس

بودو رفتم نشستم که معلم اومد همه بلند

شدن منم بلند شدم

معلم: بشینین بچه ها

همه نشستند و معلم گفت

معلم: امروز دانش اموز جدید داریم

روب من گفت بلند شو و خودتو معرفی کن

لیا: هههه (یکم مکث ) سلام من لیام ۱7سالم

معلم: خوشبختم بشین لیا جان (لبخند کوچک)

نشستم و معلم درس داد.......................
.
.

هییییی امروزم گذشت و راهی خونه شدم

یا همون به قول شما پرورشگاه

تا رسیدم خاله سونگ گفت

خاله سونگ: بدو بیا اینجا میخوام با یک

نفر اشنات کنم

و سریع دستمو کشید

لیا: وایی خاله دستم

خاله سونگ: بیا

لیا: حالا کیه

خاله سونگ: حالا بیا مبینیش

و باهم رفتیم داخل با یک زن روبه رو

شدم..........
.
یک زن واقعا زیبای بود

احساس کردم شبیه خودم یعنی واقعا شبیه

من بود

خاله سونگ: این خانم مهربون تورو تو اون

مدرسه ثبت نام کرد و پولشم خودشون دادن

و از امروز قرار اینجا کار کنه

لیا: واقعا خاله اسمشونو نمیگین

خاله سونگ: اسم این خانوم عزیز چویی چان هو هستش

لیا: واقعا خاله چه اسم قشنگی دارین خانم چویی چان هو

چویی: میتونی منو چویی صدا کنی

لیا:چندسالتون خانم چویی (خاله چویی)

چویی:۳۸سالم

آیسان: اها اون وقت مجردین یا متاهل

خاله سونگ: عه لیا

لیا: بله خاله

چویی: اشکال نداره بله من متاهلم یک پسرم دارم

لیا: عه چه خوب حتما بیارینش

چویی: حتما میارمش باهم اشنا بشین

لیا: وایی خدایا این زن واقعا شبیه (تو ذهنش)

حتی وقتی میخنده چاله گونه هاش

مثل من وایی خدایا این زن کیه

لیا: باشه من برم لباسامو عوض کنم فعلا (دستش به نشانه ی خداحافظی)

خاله سونگ و چویی: باشه برو عزیزم (دستش به نشانه ی خداحافظی)

و من رفتم تو اتاق و لباسامو عوض کردم ..................

لیا: (با خودش تو ذهنش )ولی واقعا لینو پسری خوشتیپی

با پوست سفید و موی مشکی چشم های درشت مشکی

لب و بینی خیلی قشنگی داشت

و قد بلند و هیکلی داشت خدایی خیلی پسر

خوشتیپیه حالا بمنچه برم بخوابم صبح باید برم

مدرسه ........................ 🙂

ادامه دارد: ❤
دیدگاه ها (۰)

(لطفاً حمایت کنید❤️)نام: سرنوشت لیا p:2واییی مدرسم دیر شدوای...

(لطفاً حمایت کنید❤️)نام: سرنوشت لیا p:1دختری که اسمش چویی چا...

من عاشق شدمپارت(24)☆☆☆☆☆☆☆☆(ته ها قهوه شو میخوره)ته ها اینار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط