آغاز جنگ بزرگ
#آغاز_جنگ_بزرگ
#شاهنامه
جنگ بزرگ کیخسرو ویژگیهایی دارد که جنگهای دیگر آن ویژگیها را نداشته است،
حکیم طوس چنین روایت میکند که کیخسرو عاقبت نیا را بکشت یعنی پدر بزرگش از نسب مادری بنام افراسیاب پادشاه برزگ کشور توران.
البته کیخسرو از طرف نسب پدری یعنی سیاوش نیایش کیکاووس پادشاه ایران بود. در حقیقت دو پادشاه بزرگ و کهنسال ایران و توران جنگ بزرگ را رهبری میکردند و در این میانه کیخسرو که نوهٔ هر دوی ایشان بود به نفع نیای پدری یعنی کیکاووس علیه نیای مادریاش افراسیاب و به کین پدرش سیاوش قیام نمود.
سرانجام هم نیای مادری را سر برید و بعد از همین احوال ناشایست مورد ملامت و شماتت نزدیکان قرار گرفت و #فره_ایزدی روی از وی بر تافت و دیگر کسی در پادشاهی سخن و فرمان او را نبرد.
بقول فرودسی:
چو پیکار کیخسرو آمد پدید
زمن جادویها بباید شنید
بدین داستان دُر ببارم همی
به سنگ اندرون لاله کارم همی
تو از کار کیخسرو اندازه گیر
کهن گشته کار جهان تازه گیر
که کین پدر باز جست از نیا
به شمشیر و هم چاره و کیمیا
نیا را بکشت و خود ایدر نماند
جهان نیز منشور او را نخواند
طبق متن شاهنامه قبل از جنگ بزرگ ایران و توران، کیخسرو زهرچشمی از تورانیان گرفته و پیران ویسه را که از متحدان افراسیاب بشمار میرفت هلاک و احتمالاً خاکش را ضمیمیهٔ خاک خویش ساخته بود.
کیخسرو در منصب سردار سپاه ایران بود نه در مقام پادشاه ایران، چون هنوز کیکاووس بر مسند پادشاهی ایران جلوس داشت و در ایام کهنسالی بر تمام اقوام و قبایل ایرانی و غیر ایرانی سروری مینمود.
مقامی که کیکاووس داشت هر شاهی نمیتوانست بر آن دست یابد یعنی همهٔ اقوام و قبایل وی را به رهبری برگزیده باشند. تنها افراد شاخص و با خصوصیتهای ویژه در طول تاریخ به چنین مقامی میرسیدند یعنی همه او را به رهبری و پیشوایی قبول داشتهاند. اگر موردی همشأن و همکسوت کیکاووس را در تاریخ آن دوران از متون و منابع دیگر بخواهیم دریابیم فقط دیوک رهبر و پیشوای قبیله ماد و سپس پادشاه همهٔ ایران است که همه او را به رهبری برگزیده بودند و او چه در قبیله خویش و چه در هنگام پادشاهی بر ایران صاحب دو منصب مهم بود.
نخست وی فرمانده لشکر بود و دیگر در مقام داور، یعنی قاضی عادل قرار داشت. هرودوت دربارهٔ دیوک چیزهایی نقل میکند که ممکن است کیکاووس نیز شامل همان صفات و درجات بوده باشد.
#شاهنامه
جنگ بزرگ کیخسرو ویژگیهایی دارد که جنگهای دیگر آن ویژگیها را نداشته است،
حکیم طوس چنین روایت میکند که کیخسرو عاقبت نیا را بکشت یعنی پدر بزرگش از نسب مادری بنام افراسیاب پادشاه برزگ کشور توران.
البته کیخسرو از طرف نسب پدری یعنی سیاوش نیایش کیکاووس پادشاه ایران بود. در حقیقت دو پادشاه بزرگ و کهنسال ایران و توران جنگ بزرگ را رهبری میکردند و در این میانه کیخسرو که نوهٔ هر دوی ایشان بود به نفع نیای پدری یعنی کیکاووس علیه نیای مادریاش افراسیاب و به کین پدرش سیاوش قیام نمود.
سرانجام هم نیای مادری را سر برید و بعد از همین احوال ناشایست مورد ملامت و شماتت نزدیکان قرار گرفت و #فره_ایزدی روی از وی بر تافت و دیگر کسی در پادشاهی سخن و فرمان او را نبرد.
بقول فرودسی:
چو پیکار کیخسرو آمد پدید
زمن جادویها بباید شنید
بدین داستان دُر ببارم همی
به سنگ اندرون لاله کارم همی
تو از کار کیخسرو اندازه گیر
کهن گشته کار جهان تازه گیر
که کین پدر باز جست از نیا
به شمشیر و هم چاره و کیمیا
نیا را بکشت و خود ایدر نماند
جهان نیز منشور او را نخواند
طبق متن شاهنامه قبل از جنگ بزرگ ایران و توران، کیخسرو زهرچشمی از تورانیان گرفته و پیران ویسه را که از متحدان افراسیاب بشمار میرفت هلاک و احتمالاً خاکش را ضمیمیهٔ خاک خویش ساخته بود.
کیخسرو در منصب سردار سپاه ایران بود نه در مقام پادشاه ایران، چون هنوز کیکاووس بر مسند پادشاهی ایران جلوس داشت و در ایام کهنسالی بر تمام اقوام و قبایل ایرانی و غیر ایرانی سروری مینمود.
مقامی که کیکاووس داشت هر شاهی نمیتوانست بر آن دست یابد یعنی همهٔ اقوام و قبایل وی را به رهبری برگزیده باشند. تنها افراد شاخص و با خصوصیتهای ویژه در طول تاریخ به چنین مقامی میرسیدند یعنی همه او را به رهبری و پیشوایی قبول داشتهاند. اگر موردی همشأن و همکسوت کیکاووس را در تاریخ آن دوران از متون و منابع دیگر بخواهیم دریابیم فقط دیوک رهبر و پیشوای قبیله ماد و سپس پادشاه همهٔ ایران است که همه او را به رهبری برگزیده بودند و او چه در قبیله خویش و چه در هنگام پادشاهی بر ایران صاحب دو منصب مهم بود.
نخست وی فرمانده لشکر بود و دیگر در مقام داور، یعنی قاضی عادل قرار داشت. هرودوت دربارهٔ دیوک چیزهایی نقل میکند که ممکن است کیکاووس نیز شامل همان صفات و درجات بوده باشد.
۱.۶k
۱۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.