منِ آینده سلام،

منِ آینده سلام،
الان که دارم اینارو مینویسم تحت مشکلات پرس شده و ته دیگم در آمده🥲
به شدت جا زده و خسته و پژمرده نیز هستم
البته اینهمه بدبختی‌عی که دارم میکشم بخاطر خودِ منفورته
اگه اینجوری نبود که از شدت خستگی و بی‌خوابی مغزم سرشار از فحش نمیشد
میدونم وضعیت الانم سخته،میدونم انرژی منفی دورم پُره،میدونم نباید کم بخوابم،میدونم نباید گریه کنم،میدونم باید امید داشته باشم
ولی اصلا زندگی این جدیدنا با میل و خواسته من پیش نمیره
و تنها چیزی که نمیدونم دلیلشه،،
کاش این روزا زودتر بگذره...
کاش این یه سال یجوری بگذره که تهش به خودم بگم اوی دختره‌ی گیس بُریده،دیدی تونستی؟دیدی همونجوری شد که میخوای؟یادته چقدر غصه میخوردی؟یادته چقدر شکست سرراهت بود؟
یادته مثل چی دست و پا میزدی که حواشی برات مهم نباشه؟
کی مُرده،کی بُرده،کی خورده،کی رَفته
منم یادمه،ولی الان دیگه خاطرات مهم نیست،دنیایه که همیشه منتظرش بود
دیدی نتیجه باورت چیشد؟
مواظب خودت باش🫠🤛🏻✨