یه غروبای زمستونی و بارونی هست مثل الان که آدم دلش نمیخواد از زیر ...
یه غروبای زمستونی و بارونی هست مثل الان! که آدم دلش نمیخواد از زیر پتو و کنار بخاری هیزمی بره کنار. دوست داره زمان تو همین لحظه یه کوچولو توقف کنه و آدم همینجور که زیر پتو هست و داره به صدای بارونی که روی حلبای سقف میزنه گوش بده و به سرخی آتیش نگاه کنه و تموم گرمای آتیش رو برای خودش کنه...
هیچ صدایی نباشه جز صدای باد و رعد و برقی که میزنه
اگه فقط...فقط یه لیوان چای آتیشی که بوی دود میده بخوری اون لحظه برای همیشه و همیشه تو یادت میمونه.
یه غروبای زمستونی و بارونی هست مثل الان! که آدم دلش نمیخواد از زیر پتو و کنار بخاری هیزمی بره کنار. دوست داره زمان تو همین لحظه یه کوچولو توقف کنه و آدم همینجور که زیر پتو هست و داره به صدای بارونی که روی حلبای سقف میزنه گوش بده و به سرخی آتیش نگاه کنه و تموم گرمای آتیش رو برای خودش کنه...
هیچ صدایی نباشه جز صدای باد و رعد و برقی که میزنه
اگه فقط...فقط یه لیوان چای آتیشی که بوی دود میده بخوری اون لحظه برای همیشه و همیشه تو یادت میمونه.
- ۳.۰k
- ۰۹ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط