شاید آخرین باری باشه که نوشته هام به تو گره میخوره!
شاید آخرین باری باشه که نوشته هام به تو گره میخوره!
شایدم این بار مثل همه ی قول دادنای قبلیم دروغ باشه!
مثل همونی که گفتم دیگه بهت فکر نمیکنم اما با دیدن اسمت هزار تا خاطره تو سرم میچرخه!
یه روزایی یکی و داشتم بهم میگفت : "دختر احساساتی من"
اون قد که دوسش داشتم و به خاطرش بغض میکردم!
یه روز زنگ سوم ، اومد تو کلاسمون ، خوب یادمه جزوه ی اقتصاد خانوم صمدی رو هنوز از روی تخته پاک نکرده بودیم!
خبری از اون آدمایی که به ظاهر رفیقم بودن و کلی به اکیپشون حسودی میکردم ، نبود و رفته بودن دنبال کارای خودشون!
نشست کنارم گفت همکلاسیام همه رفیقن ولی آرامش تورو ندارن ، واسه نمره ی فیزیکش حالش گرفته بود و داشت غصه میخورد!
سرش و گذاشت رو شونه م!
مثل همون روزایی که زنگ استراتژی وسط تحلیل انیمیشن سرش و میزاشت رو شونه م و خوابش میبرد!
روزایی که سر چیدن جاهامون کلی با محدثه و فاطمه دعوا میکرد و بعدم پیروزمندانه کنارم جاخوش میکرد و لبخند شیطونش و نشونشون میداد!
زل زدم به شبنم اشکام که نشست رو موهاش!
همونایی که مدلشون یه مدت طولانی همه ی زندگیم شده بود!
نگام کرد و گفت : "تو چرا گریه میکنی!؟"
خندیدم و دست کشید تو صورتم!
+هیچ وقت بی دلیل گریه نکن! چشمای قشنگت خیلی گناه دارن!
نمیدونست واسه تموم غماش غصه میخورم!
نمیدونست گریه کنه قلبم تند میزنه!
نمیدونست!...
.............
یه شب بی دلیل زدم زیر گریه!
دلم میخواست کلی گریه کنم تا خوابم ببره! اصلا میخاستم خدا بغلم کنه موهام و ناز کنه گریه کنم و گریه کنم!
دیگه هیشگی نبود بهم بگه بی دلیل گریه نکن چشمات خیلی گناه دارن!
ولی خوبه که نیست!
نیست ببینه به جاش یکی و دارم که وقتی غم بهش سر بزنه بهم میریزم!
نیست ببینه یکی و تو قلبم دارم که اگه بغض کنه قلبم به جای تند زدن اون قد تیر میکشه تا یه قدم به مرگ نزدیک تر میشم!
نیست ببینه یکی هست اگه یه قطره اشک از چشماش بچکه دنیارو بهم میریزم! شایدم گریه کنه بمیرم!...
نیست ببینه یکی هست اون قد حالم کنارش خوبه که یادم رفته یکی از گذشته تو خاطراتم گم شده !
الان نیستی!...
خواهشا بعدشم نباش!...
نیاد روزی که فراموش شده باشی و برگردی!...
هنوزم همون دختر احساساتیم!
ولی نه برای تو!...
غرورت و ببر یه جا که جاش باشه
شکستی دلم و
میخاد از جاش پاشه
افتادم رو زمین
حالا بیا ببین
کسایی مثل تو کی حالم و فهمیدن!؟
#محمد_علیزاده
شایدم این بار مثل همه ی قول دادنای قبلیم دروغ باشه!
مثل همونی که گفتم دیگه بهت فکر نمیکنم اما با دیدن اسمت هزار تا خاطره تو سرم میچرخه!
یه روزایی یکی و داشتم بهم میگفت : "دختر احساساتی من"
اون قد که دوسش داشتم و به خاطرش بغض میکردم!
یه روز زنگ سوم ، اومد تو کلاسمون ، خوب یادمه جزوه ی اقتصاد خانوم صمدی رو هنوز از روی تخته پاک نکرده بودیم!
خبری از اون آدمایی که به ظاهر رفیقم بودن و کلی به اکیپشون حسودی میکردم ، نبود و رفته بودن دنبال کارای خودشون!
نشست کنارم گفت همکلاسیام همه رفیقن ولی آرامش تورو ندارن ، واسه نمره ی فیزیکش حالش گرفته بود و داشت غصه میخورد!
سرش و گذاشت رو شونه م!
مثل همون روزایی که زنگ استراتژی وسط تحلیل انیمیشن سرش و میزاشت رو شونه م و خوابش میبرد!
روزایی که سر چیدن جاهامون کلی با محدثه و فاطمه دعوا میکرد و بعدم پیروزمندانه کنارم جاخوش میکرد و لبخند شیطونش و نشونشون میداد!
زل زدم به شبنم اشکام که نشست رو موهاش!
همونایی که مدلشون یه مدت طولانی همه ی زندگیم شده بود!
نگام کرد و گفت : "تو چرا گریه میکنی!؟"
خندیدم و دست کشید تو صورتم!
+هیچ وقت بی دلیل گریه نکن! چشمای قشنگت خیلی گناه دارن!
نمیدونست واسه تموم غماش غصه میخورم!
نمیدونست گریه کنه قلبم تند میزنه!
نمیدونست!...
.............
یه شب بی دلیل زدم زیر گریه!
دلم میخواست کلی گریه کنم تا خوابم ببره! اصلا میخاستم خدا بغلم کنه موهام و ناز کنه گریه کنم و گریه کنم!
دیگه هیشگی نبود بهم بگه بی دلیل گریه نکن چشمات خیلی گناه دارن!
ولی خوبه که نیست!
نیست ببینه به جاش یکی و دارم که وقتی غم بهش سر بزنه بهم میریزم!
نیست ببینه یکی و تو قلبم دارم که اگه بغض کنه قلبم به جای تند زدن اون قد تیر میکشه تا یه قدم به مرگ نزدیک تر میشم!
نیست ببینه یکی هست اگه یه قطره اشک از چشماش بچکه دنیارو بهم میریزم! شایدم گریه کنه بمیرم!...
نیست ببینه یکی هست اون قد حالم کنارش خوبه که یادم رفته یکی از گذشته تو خاطراتم گم شده !
الان نیستی!...
خواهشا بعدشم نباش!...
نیاد روزی که فراموش شده باشی و برگردی!...
هنوزم همون دختر احساساتیم!
ولی نه برای تو!...
غرورت و ببر یه جا که جاش باشه
شکستی دلم و
میخاد از جاش پاشه
افتادم رو زمین
حالا بیا ببین
کسایی مثل تو کی حالم و فهمیدن!؟
#محمد_علیزاده
۱۸.۸k
۰۱ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.