میخاستم برم جلو تر ولی نمیشد!
میخاستم برم جلو تر ولی نمیشد!
ینی حس میکردم بلد نیستم قدم بردارم!
دستش به خاطر اون سوزنای لنتی ارغوانی شده بود!
نگام افتاد به دستبندی که به مچش بسته بود!
+نگا کن من و ! میدونی این ینی چی!؟ ینی تو یکی یدونه ی منی ، هیشگیم حق نداره حتی با عشق نگات کنه!
اون روز کلی بهش خنده بودم!
بهش میگفتم تو به رفیقام حسودی میکنی!
محکم وایساد جلوم و گفت پس چی که حسودیم میشه!
قدمام و کشیدم جلوتر و دست کبود شده ش و گرفتم تو دستام!
تو خواب صورتش از درد جمع شد ، آروم چشماش و باز کرد!
همون لبخند همیشگی!
حتی وسط درد!
بین اون همه حال بد!
یه قدم مونده به ...
تموم تلاشم و کرده بودم بخندم! شبیه خودش! ولی بیشتر از هر کسی بی تابیم و میفهمید!
باد شال روی سرم و جابه جا میکرد!
آروم تر از آروم لب زد :
+پنجره رو ببند! سرده!
پنجره و بستم و پتوش و کشیدم بالاتر!
+موهات و کی بافته!؟
خواستم بگم خودم ولی مطمئن بودم با گفتن اولین کلمه بغضم میشکنه ، خیلیم بد میشکنه!
دستام و آوردم بالا جلوی صورتش و با یه لبخند ساختگی انگشتام و تکون دادم!
دلم واسه موهای طلایی قشنگش تنگ شده بود!
+حرف بزن! مهم نیست بغض کردنت! برام شعر بخون!
چشام باز دریا شدن!
دیگه نشد که نشد!
+گریه نکن دیوونه! تو خودت همونی که وسط دلتنگیام زنگ میزدم نفس کشیدنت و گوش بدم تا حالم رو به راه شه!
نمیتونستم چیزی بگم!...
+یکم دیگه گریه کنی قلبم وایمیسته! حرف بزن صدات و بشنوم!...
صدام خفه بود...
+زود خوب شو! برگرد!...
خندید!...
فقد خندید!...
دیدی خاک سرد نبود!؟
دیدی هر روز آتیش نبودنت شعله ور تر میشه!؟
کجا رفتی یهو!؟
#کیانا_نوشت 🍭❤️
رفتی و اون عشق،این جای خالی!
دوری میدونم،از این حوالی!
ردی ازت نیست، هیچ جای این شهر!
رفتی نگفتی، بی تو چی میشم!
نیستی و بی تو آسمون بارون زده!
حال من از چیزی که بود داغون تره!
دلتنگی تو میکشه این آدم و!
آخ که چه ساده تورو از دست دادم و!
ندیدم من رو دستت هیشگی و برگرد دوباره!
نمیخام وقتی تو نیستی اصن بارون بباره!
شبیه تو اصن هیچ جای این دنیا نداره، نداره!
دورت بگردم کجایی تو الان!
چجوری من از توی فکر تو درام!
آتیش دوریت میسوزونتم!
چشمات داده به خودش بد عادتم!...
نمیخوام وقتی تو نیستی اصن بارون بباره 🥺💔
#فرهاد_فروتنی
#رفتی
ینی حس میکردم بلد نیستم قدم بردارم!
دستش به خاطر اون سوزنای لنتی ارغوانی شده بود!
نگام افتاد به دستبندی که به مچش بسته بود!
+نگا کن من و ! میدونی این ینی چی!؟ ینی تو یکی یدونه ی منی ، هیشگیم حق نداره حتی با عشق نگات کنه!
اون روز کلی بهش خنده بودم!
بهش میگفتم تو به رفیقام حسودی میکنی!
محکم وایساد جلوم و گفت پس چی که حسودیم میشه!
قدمام و کشیدم جلوتر و دست کبود شده ش و گرفتم تو دستام!
تو خواب صورتش از درد جمع شد ، آروم چشماش و باز کرد!
همون لبخند همیشگی!
حتی وسط درد!
بین اون همه حال بد!
یه قدم مونده به ...
تموم تلاشم و کرده بودم بخندم! شبیه خودش! ولی بیشتر از هر کسی بی تابیم و میفهمید!
باد شال روی سرم و جابه جا میکرد!
آروم تر از آروم لب زد :
+پنجره رو ببند! سرده!
پنجره و بستم و پتوش و کشیدم بالاتر!
+موهات و کی بافته!؟
خواستم بگم خودم ولی مطمئن بودم با گفتن اولین کلمه بغضم میشکنه ، خیلیم بد میشکنه!
دستام و آوردم بالا جلوی صورتش و با یه لبخند ساختگی انگشتام و تکون دادم!
دلم واسه موهای طلایی قشنگش تنگ شده بود!
+حرف بزن! مهم نیست بغض کردنت! برام شعر بخون!
چشام باز دریا شدن!
دیگه نشد که نشد!
+گریه نکن دیوونه! تو خودت همونی که وسط دلتنگیام زنگ میزدم نفس کشیدنت و گوش بدم تا حالم رو به راه شه!
نمیتونستم چیزی بگم!...
+یکم دیگه گریه کنی قلبم وایمیسته! حرف بزن صدات و بشنوم!...
صدام خفه بود...
+زود خوب شو! برگرد!...
خندید!...
فقد خندید!...
دیدی خاک سرد نبود!؟
دیدی هر روز آتیش نبودنت شعله ور تر میشه!؟
کجا رفتی یهو!؟
#کیانا_نوشت 🍭❤️
رفتی و اون عشق،این جای خالی!
دوری میدونم،از این حوالی!
ردی ازت نیست، هیچ جای این شهر!
رفتی نگفتی، بی تو چی میشم!
نیستی و بی تو آسمون بارون زده!
حال من از چیزی که بود داغون تره!
دلتنگی تو میکشه این آدم و!
آخ که چه ساده تورو از دست دادم و!
ندیدم من رو دستت هیشگی و برگرد دوباره!
نمیخام وقتی تو نیستی اصن بارون بباره!
شبیه تو اصن هیچ جای این دنیا نداره، نداره!
دورت بگردم کجایی تو الان!
چجوری من از توی فکر تو درام!
آتیش دوریت میسوزونتم!
چشمات داده به خودش بد عادتم!...
نمیخوام وقتی تو نیستی اصن بارون بباره 🥺💔
#فرهاد_فروتنی
#رفتی
۱۹.۱k
۰۵ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.