اسم عشقه ترسناک

اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۴۱
[ویو ملودی ]
چنگی به موهاش زد و نگاهم کرد..حق داره ؟ نمی دونم.. عصبی بود اونم شدیداً..داشت روانی
می شد آروم لب از لب باز کردم
ملودی: مشکلی نیست
یهو محکم تر داد زد
ادوارد: ملودی چرا داری خودت نابود می کنی ؟ ....تو زندگی منی اگه نباشی دلیلی ندارم برای
زندگی ندارم...اگه حالت خوب نیست فقط بگو....من چرا باید الان بفهمم تو امروز ۸ ساعت بی
هوش بودی ؟ ..
ملودی : ببخشید...
نزدیکم شد و آستین لباسم بالا داد..کبود بود بخاطر تزریق زیاد...همه داشتن نگاهمون می کردن
دستم گرفت به سمت ماشین خودش هدایتم کرد و در باز کرد سوار شدم خودش به سمت آرتور
منتظرش بودم..... بعد چند مین با عصبانیت اومد..راه افتاد....
ادوارد: قرص هات خوردی ؟
ملودی: نه ..
ادوارد: ملودی از این به بعد عمارت من می مونی...
سر تکون دادم به سمت عمارتش رفت....بعد چند مین جلوی عمارت خودش توقف کرد به سمت
داخل رفتیم...
ادوارد: برو اتاقت استراحت کن ...
سر تکون دادم به سمت اتاقم رفتم.. روی تخت دراز شدم..غرق افکاری که جز غم چیزی نداشت
شدم ... قطره اشکی روی گونم افتاد...
من باید آروم باشم نباید سخت بگیرم... نباید بخاطر کسی که بهم احترام نگذاشته ناراحت بشم