شعر می گویم ولی معشوقه ای در کار نیست

شعر می گویم ولی معشوقه ای در کار نیست
آه،من دیوانه ام ،دیوانه بودن عار نیست

خواستم چون مصرع اول تو را مخفی کنم
باختم دل را حقیقت قابل انکار نیست
دیدگاه ها (۱)

زود میلرزد دلم! اینقدر طنازی نکن  !اینچنین با چشم معصومت هوس...

بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش,,,طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش,,...

لبخند تو عشق است ولی با همگان نه ...با ما به از این باش ؛ ول...

به ” تــــــو ” کـــــه میرســـــم مکـــث میکنـــــمانگــار ...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

دل به.....

کنار رود نشستم می کنم فریاد ات مرا دیوانه کرده فکر طلب کار ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط