ازدواج اجباری

#پارت24

جیمین دید که ات بی هوشه داره ازش خون میره
جیمین : لعنتی گندت بزنن

جیمین سریع رفت ات رو تو وان‌گذاشت وشستتش
اومد بیرون لباساشو تنش کرد
و دکتر خبر کرد
( جیمین جان ات مرد تا تو لباساشو بپوشونی 🗿🗿 )


جیمین ویو‌:
نشسته بودم که دیدم زنگ خورد و دکتر بود
جیمین : بفرمایید..
دکتر : سلام
جیمین : سلام .
دکتر : بیمار کجاست ؟
جیمین : اتاق بیاید نشون بدم

جیمین اتاقو به دکتر نشون داد .
دکتر :
شما بیرون باشید خبر تون میکنم .
جیمین : ممنون .

جیمین ویو :
عذاب وجدان داشتم که چرا عذابش دادم ،‌چرا باهاش بد بودم ، هی حرفاش میومد تو ذهنم ، احساس میکردم حرفای یونا هم الکی بودن ، ولی یه طرفه ذهنم یه چیز دیگه میگفت ..

دکتر: اقای پارک .
جیمین : ب..بله..
دکتر :
وظع خانم ات زیاد خوب نیست
ایشون کتک خوردن ؟
جیمین : بله :
دکتر : واقعا کسی که کتکشون زده باید روانی باشه ، بدنشون کبود شده ،
بدنشون ضعیفه
باید بیشتر غذا بخورن .
و استراحت کنن
همین !!

جیمین : ممنون، کارتون تموم شد ؟
دکتر : بله ..

جیمین‌دکتر رو تا دم در راهنمایی کرد ..
جیمین داشت درو میبست که دکتر گفت .
دکتر : اقای پارک
جیمین : بله ؟
دکتر : یه چیزی بهتون نگفتم.
جیمین‌: چی ؟
دکتر : خانم پارک ات پرده بکار..تشون پاره شده.
رابطه جن...سی سختی داشتن
از این ور هم دیگه نمیتونن بچه دار شن‌..
جیمین : چی ؟
دکتر : اگه‌جون خانم ات براتون مهمه باید به خارج از کشور برن برای مراکز درمانی ..
جیمین : من ات رو دوست ....
دیدگاه ها (۴۶)

عشقـ/مـافیایی

ناشناس مونـ هستشـ🌿💚 https://harfeto.timefriend.net/16734490532854 ✨🌻💫

عشقـ/مـافیایی

ازدواج اجباری

جیمین فیک زندگی پارت ۵۵#

جیمین فیک زندگی پارت ۵۴#

نام فیک: عشق مخفیPart: 47ویو ات*جی. واقعا؟ات. علائمش رو دارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط