دلتنگ توم

‌دلتنگ توأم
و قطره قطره ی اشکم
دانه دانه ی پرنده هایی ست
که از قفس دلم
رها می شوند

چیزی در درونم
فرو می ریزد
خالی می شوم
شور می گیرم
مست می شوم
عشق می نوشم

و در نزدیک ترین دورِ دنیا
همین جا
در حصار بی قراری های هر روزم
تو را نفس می کشم
دیدگاه ها (۱۲)

هیچ یادم میکنی آرام جان خسته ام ؟هیچ یادم میکنی معشوقه ی مم...

آمدی ..........................................................

خسته ام...ازخود گریزانم...نمی دانم چرا؟غم زده بر جسم بی جانم...

همچو نی می نالم از سودای دلآتشی در سینه دارم جای دلمن که با ...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط