پارت

پارت ۲۳

که دیدیم یه خانمی اون جا نشسته رفتم سمتش
بهم گفت که باید برم داخل اتاق SF
گفتم رفتم تا در رو پیدا کنم

در SF رو پیدا کردم ولی قبلاش وایسا... نه بابا بیخیال مهم نیست که در زدم و وارد شدم

اونجا یه اتاق خیلی خوشگل بود که یه مرد روی اون صندلی نشسته بود

ات: سلام
مرده: سلام ات شی خوش اومدی
ات: ممنونم.. اممم ولی میخوام دلیله اینکه به من گفتی بیام اینجا رو بدونم

مرد: تند نرو خوشگله بشین اینجا حرف بزنم


ویو ات
با این حرفه مرده یه جوریم شد ولی
مرد اشاره کرد به صندلی جلوییش منم نشستم مرده بهم گفت که قهوه میخوای یا نسکافه منم گفتم نسکافه مردم رفت بیرون
ولی قبلش بهم گفت
که جایی نرم تا برگرده وقتی از در رفت بیرون سریع بمبا و اسلحه ها رو از لباسام در اوردم و توی اتاق جاسازیش کردم

دوربینا هم روشن کردم و توی جاهای مختلف اتاق گذاشتم

صدای پا اومد منم سریع نشستم مرده وارد شد نسکافه رو گذاشت جلوم و گفت:

مرده: ات اگه کاری که بهت میگم رو انجام بدی هرچی میخوای بهت میدم

ات: چه کاری؟

مرده:................





















بیا پایین




























پایین تر











🥺💜




شرط
۵فالو
۱۵لایک
۹کامنت
دیدگاه ها (۰)

پارت ۲۴ مرده: اگه اطلاعاتی که میخواییم رو بهمون بدی هرچی که ...

پارت ۲۵گفت: اه پس سر عقل اومدی برات یه ادرس میفرستم بیا اینج...

پارت ۲۲ات: هی کوک چیکار میکینیجونگکوک: ببخشید خانم شی میخواس...

پارت ۱۸ هم حذف شده بود دوباره گذاشتم

نام فکی:عشق مخفیPart: 18ویو ات*از ماشین پیاده شدم*ی بادیگارد...

خون آشام من My vampire 🦇 part19 لوری: دوست پسرم ات: خب به عن...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط