اش بن من و او فاصله اجبار نبود

كاش بين من و او فاصله اجبار نبود
يا اگر بود دگر اين همه بسيار نبود

غرق در جاده شديم و نرسيديم به هم
مشكل از فاصله نيست ، جاده هموار نبود

قلب من پر شده بود از سبدي شعر و غزل
فقط افسوس مرا فرصت اقرار نبود

جرم او كشتن احساس و غزل هاي من است
خاك روي غزلي ريخت كه بيمار نبود

اشك ميريزم و بغض ^ فرو ميبرم از
فال تلخي كه در آن ميل به ديدار نبود

خواستم در دل آشفته من خانه كند
كاش بر روي دلم ، كوه غم آوار نبود

سال ها با دل من عشق هوس بازي كرد
عشق هم با دل ما ثانيه اي يار نبود

دوستش دارم و عالم همه جا باخبرند
حيف و صد حيف دگر مهلت انكار نبود

ماه من باز بيا چهره خود را بنما
وعده ما بخدا اين همه آزار نبود ...

#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

ای آنکه دلم از غم تو شد متلاشیسخت است کنار دل تنگم، تو نباشی...

خدایا🌱🙌تمامی بیماران را لباس عافیت بپوشانشفای جسم وروح وفکر ...

می بیند و می فهمد و انگار نه انگارصیدیم، رها گشته و در بند گ...

بدانید کهبزرگترین دلگرمی: تشویقموثرترین داروی خواب آور: آر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط