part
part 210
لیلی: اروم اون الان تو سالن داره فیلم نگاه میکنه
جنیور از کنارش رد شدو رفت جلوی سوزومه و رو زانو هاش نشست
جنیور: حالت خونه
سوزومه: اوم خوبم نیاز نبود بیای
جنیور براید استایل بغلش کردو بردتش داخل اتاقش
سوزومه: انگار خونمو خوب میشناسی
جنیور: چندباری برای وسایلات اومدم خونت
سوزومه: اوم
جنیور روی تخت خوابوندش
زنگ زد به لیلی
لیلی: الو
جنیور: سویچ ماشینم روی میز برو از ماشین باندارو بیار
لیلی: اوکی (قط کرد)
جنیور: خب توضیح بده چرا دستت خونریزی کرد
سوزومه: نمیدونم نشسته بودم اینجوری شد
جنیور: سوزومه. بچه گول نمیزنی
سوزومه: خب مامان گفت خدمتکارا براشون اتفاقی افتاده نتونستن بیان
جنیور: چرا به مامان نگفتی یکی دیگرو بیاره
سوزومه: اتفاقا مامان گفت ولی خب قبول نکردم چون خودم میتونم از پس چندتا کار بربیام
جنیور: پس خونه رو مرتب کردی
سوزومه: نچ فقط اشپزی کردمو بعدشم میزوجمع کردم
جنیور: تو دیونه ای دختر اگه روغن یا اب جوش روش میریخت چیکار میـ....
سوزومه: انقد بزرگش نکن حالا که اتفاق خواصی نیوفتاده
لیلی اومد داخل
لیلی: بیا
جنیور: بزارش روی میز
لیلی پاکت هارو روی میز گذاشت
لیلی: من بیرون منتظرم کاری داشتیت زنگ بزنین
رفت بیرون
جنیور پاکتو باز کرد پنبه رو ازش بیرون اورد و شروع کرد به باز کردن باند های دستش بعد باز کردن و با پنبه خون هارو پاک کرد یه پنبه دیگه گرفت مایعه ضدعفونی رو ریخت رو پنبه
جنیور: یکم درد داره تحمل کن
سوزومه: اوکی
جنیور پنبه رو روی زخماش کشید سوزومه بخواطر درد چشماشو بهم فشرد
جنیور بعد ضدعفونی کردن باند رو برداشت دور دست سوزومه پیچید بعد چند مین تموم شد
سوزومه: ممنون
جنیور: اوم
جنیور خواست برگرده بره که
سوزومه: یه سوال
جنیور: بگو
سوزومه: چرا. چرا انقد برام زحمت میکشی و انقد نگرانمی
جنیور: فک کنم قبلا دلیلشو گفتم
سوزومه: ولی با این حجم از نگرانی دلیلت منطقی نیست
جنیور: چون غروب اقیانوس قشنگه
سوزومه: نمیفهمم
جنیور: خب من دیگه میرم دست به سیا سفید نمیزنی تا جای زخمات کاملا جوش بخوره به لیلی هم میسپارم نزاره از رو تخت بلند شی و همچنین هر شب تا باندتو عوض کنم
سوزومه: اوکی
جنیور: من دیگه رفتم
سوزومه: خدا حافظ
جنیور از اتاق اومد بیرون رفت پایین لیلی رو کاناپه نشسته بود
لیلی: اروم اون الان تو سالن داره فیلم نگاه میکنه
جنیور از کنارش رد شدو رفت جلوی سوزومه و رو زانو هاش نشست
جنیور: حالت خونه
سوزومه: اوم خوبم نیاز نبود بیای
جنیور براید استایل بغلش کردو بردتش داخل اتاقش
سوزومه: انگار خونمو خوب میشناسی
جنیور: چندباری برای وسایلات اومدم خونت
سوزومه: اوم
جنیور روی تخت خوابوندش
زنگ زد به لیلی
لیلی: الو
جنیور: سویچ ماشینم روی میز برو از ماشین باندارو بیار
لیلی: اوکی (قط کرد)
جنیور: خب توضیح بده چرا دستت خونریزی کرد
سوزومه: نمیدونم نشسته بودم اینجوری شد
جنیور: سوزومه. بچه گول نمیزنی
سوزومه: خب مامان گفت خدمتکارا براشون اتفاقی افتاده نتونستن بیان
جنیور: چرا به مامان نگفتی یکی دیگرو بیاره
سوزومه: اتفاقا مامان گفت ولی خب قبول نکردم چون خودم میتونم از پس چندتا کار بربیام
جنیور: پس خونه رو مرتب کردی
سوزومه: نچ فقط اشپزی کردمو بعدشم میزوجمع کردم
جنیور: تو دیونه ای دختر اگه روغن یا اب جوش روش میریخت چیکار میـ....
سوزومه: انقد بزرگش نکن حالا که اتفاق خواصی نیوفتاده
لیلی اومد داخل
لیلی: بیا
جنیور: بزارش روی میز
لیلی پاکت هارو روی میز گذاشت
لیلی: من بیرون منتظرم کاری داشتیت زنگ بزنین
رفت بیرون
جنیور پاکتو باز کرد پنبه رو ازش بیرون اورد و شروع کرد به باز کردن باند های دستش بعد باز کردن و با پنبه خون هارو پاک کرد یه پنبه دیگه گرفت مایعه ضدعفونی رو ریخت رو پنبه
جنیور: یکم درد داره تحمل کن
سوزومه: اوکی
جنیور پنبه رو روی زخماش کشید سوزومه بخواطر درد چشماشو بهم فشرد
جنیور بعد ضدعفونی کردن باند رو برداشت دور دست سوزومه پیچید بعد چند مین تموم شد
سوزومه: ممنون
جنیور: اوم
جنیور خواست برگرده بره که
سوزومه: یه سوال
جنیور: بگو
سوزومه: چرا. چرا انقد برام زحمت میکشی و انقد نگرانمی
جنیور: فک کنم قبلا دلیلشو گفتم
سوزومه: ولی با این حجم از نگرانی دلیلت منطقی نیست
جنیور: چون غروب اقیانوس قشنگه
سوزومه: نمیفهمم
جنیور: خب من دیگه میرم دست به سیا سفید نمیزنی تا جای زخمات کاملا جوش بخوره به لیلی هم میسپارم نزاره از رو تخت بلند شی و همچنین هر شب تا باندتو عوض کنم
سوزومه: اوکی
جنیور: من دیگه رفتم
سوزومه: خدا حافظ
جنیور از اتاق اومد بیرون رفت پایین لیلی رو کاناپه نشسته بود
- ۴.۱k
- ۲۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط