part 97
#part_97
#رها
دستم رو گردن طاها بود
و طاهام لباشو گذاشته بود لبام
که یهو در باز شد و عمو حامد اومد تو
عمو-داشتید دعوا میکردید؟
برگام الان این مدل ما به هرچی میخوره به غیر دعوا😐
نگاهشو دنبال کردم که گره خورده بود به اون چاقو ضامن دار توی دستم
جررررر این واقعا تابلوعه بابای طاهاست از این صحنه منو طاها تو بغل هم فقط چاقو رو تو دست من دیده😂😂
طاها ازم جدا شد
طاها-بابا کاری داشتی
عمو-پسر تو اومدی رها رو صدا کنی خودتم موندی؟
طاها-آخ ببخشید الان میام
عمو-زود بیاید غذا سرد میشه
طاها-باشه
عمو رفت بیرون و یهو طاها با یه چهره شیطون برگشت سمتم
طاها-خب کجا بودی عشقم
رها-من داشتم جرت میدادم عزیزم
طاها-جونززز میشه ادامشو من برم؟
رها-خودتو جمع کن هیز هول
تا خواستم به خودم بجنبم بغلم کرد و انداخت رو تخت
خواستم از زیر دستش در برم که با پاهاش پامو قفل کرد
رها-طاها ولم کن برو با همون دلسا جونت لاس بزن
طاها-میدونستی وقتی حسود میشی خوردنی تر میشی؟
رها-ولم.....
حرفم با گذاشتن لباش رو لبام نصفه موند
محکم مک میزد و گاز میگرفت
دستمو بردم بین موهاش و میکشیدم تا بیخیال شه
اما انگار اون ول کن نبود با این کارم وحشی ترم میشد
چرخیدم و افتادم روش
دستاشو طوری دور کمرم حلقه کرد که نمیتونستم جم بخورم سرشو برد تو گردنم مک میزد
یه گاز محکم از گردنش گرفتم که با چنگ زدن لباسم دردشو ساکت کرد
هرکاری میکردم ولم نمیکرد
تنمو از روی لباس لمس میکرد که کم کم رسید به شلوارم
خواست درش بیاره که دستمو گذاشتم رو دستش
رها-عشقم الان موقعش نیست بقیه بیرون منتظرن
اروم بلند شدمو و کوتاه لبشو بوسیدم
خدارو شکر با همین حرکت خر شد و رضایت داد بریم بیرون
#شکلات_تلخ
#رها
دستم رو گردن طاها بود
و طاهام لباشو گذاشته بود لبام
که یهو در باز شد و عمو حامد اومد تو
عمو-داشتید دعوا میکردید؟
برگام الان این مدل ما به هرچی میخوره به غیر دعوا😐
نگاهشو دنبال کردم که گره خورده بود به اون چاقو ضامن دار توی دستم
جررررر این واقعا تابلوعه بابای طاهاست از این صحنه منو طاها تو بغل هم فقط چاقو رو تو دست من دیده😂😂
طاها ازم جدا شد
طاها-بابا کاری داشتی
عمو-پسر تو اومدی رها رو صدا کنی خودتم موندی؟
طاها-آخ ببخشید الان میام
عمو-زود بیاید غذا سرد میشه
طاها-باشه
عمو رفت بیرون و یهو طاها با یه چهره شیطون برگشت سمتم
طاها-خب کجا بودی عشقم
رها-من داشتم جرت میدادم عزیزم
طاها-جونززز میشه ادامشو من برم؟
رها-خودتو جمع کن هیز هول
تا خواستم به خودم بجنبم بغلم کرد و انداخت رو تخت
خواستم از زیر دستش در برم که با پاهاش پامو قفل کرد
رها-طاها ولم کن برو با همون دلسا جونت لاس بزن
طاها-میدونستی وقتی حسود میشی خوردنی تر میشی؟
رها-ولم.....
حرفم با گذاشتن لباش رو لبام نصفه موند
محکم مک میزد و گاز میگرفت
دستمو بردم بین موهاش و میکشیدم تا بیخیال شه
اما انگار اون ول کن نبود با این کارم وحشی ترم میشد
چرخیدم و افتادم روش
دستاشو طوری دور کمرم حلقه کرد که نمیتونستم جم بخورم سرشو برد تو گردنم مک میزد
یه گاز محکم از گردنش گرفتم که با چنگ زدن لباسم دردشو ساکت کرد
هرکاری میکردم ولم نمیکرد
تنمو از روی لباس لمس میکرد که کم کم رسید به شلوارم
خواست درش بیاره که دستمو گذاشتم رو دستش
رها-عشقم الان موقعش نیست بقیه بیرون منتظرن
اروم بلند شدمو و کوتاه لبشو بوسیدم
خدارو شکر با همین حرکت خر شد و رضایت داد بریم بیرون
#شکلات_تلخ
۲۲.۹k
۰۵ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.