من همانجا که عشق بود، مهربانی بود،

و آدم‌هایی، خالصانه
هم را دوست داشتند؛
خورشید را دیدم که طلوع می‌کرد،
زندگی را دیدم که جریان داشت،
و شادی و امید را
که به زیباترین حالت ممکن،
تکثیر می‌شد...
دیدگاه ها (۸)

زنها گاهی اوقات چیزی نمی گویند،

تنور دلت که گرم باشد،

از آدمای منفی دور بمانید

دنیا جای بدی نبود، ما بد اقبال بودیم که،

عاشقانه های شبنم

طبیعت

رسم زندگی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط