(استاد کیم )
(استاد کیم )
پارت ۴
تهیونگ کنار اش رو مبل نشست
و مشغول وسایل پانسمان شد
تهیونگ: بگو ببینم چرا دعوا کردین
مینو: مهم نیست
تهیونگ : من استاد شما هستم
مینو با حاضر جوابی گفت
مینو : چیزه خواستی نیست استاد
استاد کیم با مهربانی اش گفت
تهیونگ : کافیه بهم بگی نترس از اونا
مینو با پوزخندی گفت
مینهو : استاد کیم منو ترس،
استاد کیم دست هایش را سمته گ*ردن مینو برد و مشغول پانسمان کردن شد
تهیونگ : خانم لی این لجبازی ها را کنار بزار و بگو اونا باید تقاص کارشون رو بدن
مینو : خودم میدم
استاد کیم با چشم های بادامی اش خیره به چشم های مینو شد
تهیونگ : ببین خانم کوچولو باید به والدین شما بگیم هم تو هم بقیه دخترا
مینو زود بلند شد و با ترس گفت
مینو : استاد ترو خدا بهشون نگید خواهش میکنم
تهیونگ : باید بگم اینکه شما نمیگی باید به والدین شما بگیم
مینو : مگه با من دشمنی داری خوب نگو دیگه
تهیونگ تک خنده ای کرد
تهیونگ : خانم کوچولو دشمنی دیگه چیه تو سنت برایه حرف زدنت خیلی کمه
مینو : استاد حالا کجاشو دیدید
تهیونگ : بنشین تا پانسمان را تموم کنم
مینو دوباره رو مبل کنار استاد کیم نشست ولی این بار کمی نزدیک تر استاد بهش نزدیک شد تا حدی که نفس هایش به گردن اش میخورد
بلاخره پانسمان را تمام کرد و استاد کیم بلند شد مینو هم بلند شد ولی با حرفی که استاد اش زد ایستاد
تهیونگ: از این اتاق بیرون نمیری
مینو با عصبانیت گفت
مینو : اما استاد کیم
تهیونگ بدونه حرفی از اتاق خارج شد و با مدیر مدرسه تماس گرفت و بعد با والدین مینو و هان چی و دوتا از دختر ها دیگه استاد کیم فکر میکرد این کار در صلاح مینو هست ولی نمیدانست در خطر میندازه اش
مینهو با خودش زمزمه کرد
// نه این استاد کیم دیونه هست اگه این بار بابام بیاد منو دیگه میکشه باید فرار کنم //
نگاه اش را به پنچره دوخت
// یعنی میتونم از اینجا فرارا کنم //
یک پا اش را رو پنچره گذاشت همان دیقه استاد کیم وارد اتاق شد با دیدن مینو زود سمت اش رفت گفت
تهیونگ : بیا این طرف دیونه شدی
مینهو : نمیرم
استاد کیم دست مینو را گرفت و طرفه دیگه ای کشید و با کمی عصبانیت گفت
تهیونگ : خانم کوچولو چیکار میکنی خودکشی میکنی
میهو تک خنده ای کرد و با خودش گفت
// چه استاد مادرت خودکشی میکنه منو خودکشی من همه را به مرگ میکشم //
مینو : نه بابا مگه میشه من خودکشی کنم
تهیونگ : منم نگفتم که خودکشی کنی مثال زدم
مینو با خودش زمزمه کرد
// هی احمق خاک به سر //
مینو : شما که به پدرم زنگ نزدید
تهیونگ : چرا زدیم الان که بیان
مینو : هی تو روحححح........ منظوره خواستی ندارم خوب قبر منو درست کردی ...
@Yonjin953
پارت ۴
تهیونگ کنار اش رو مبل نشست
و مشغول وسایل پانسمان شد
تهیونگ: بگو ببینم چرا دعوا کردین
مینو: مهم نیست
تهیونگ : من استاد شما هستم
مینو با حاضر جوابی گفت
مینو : چیزه خواستی نیست استاد
استاد کیم با مهربانی اش گفت
تهیونگ : کافیه بهم بگی نترس از اونا
مینو با پوزخندی گفت
مینهو : استاد کیم منو ترس،
استاد کیم دست هایش را سمته گ*ردن مینو برد و مشغول پانسمان کردن شد
تهیونگ : خانم لی این لجبازی ها را کنار بزار و بگو اونا باید تقاص کارشون رو بدن
مینو : خودم میدم
استاد کیم با چشم های بادامی اش خیره به چشم های مینو شد
تهیونگ : ببین خانم کوچولو باید به والدین شما بگیم هم تو هم بقیه دخترا
مینو زود بلند شد و با ترس گفت
مینو : استاد ترو خدا بهشون نگید خواهش میکنم
تهیونگ : باید بگم اینکه شما نمیگی باید به والدین شما بگیم
مینو : مگه با من دشمنی داری خوب نگو دیگه
تهیونگ تک خنده ای کرد
تهیونگ : خانم کوچولو دشمنی دیگه چیه تو سنت برایه حرف زدنت خیلی کمه
مینو : استاد حالا کجاشو دیدید
تهیونگ : بنشین تا پانسمان را تموم کنم
مینو دوباره رو مبل کنار استاد کیم نشست ولی این بار کمی نزدیک تر استاد بهش نزدیک شد تا حدی که نفس هایش به گردن اش میخورد
بلاخره پانسمان را تمام کرد و استاد کیم بلند شد مینو هم بلند شد ولی با حرفی که استاد اش زد ایستاد
تهیونگ: از این اتاق بیرون نمیری
مینو با عصبانیت گفت
مینو : اما استاد کیم
تهیونگ بدونه حرفی از اتاق خارج شد و با مدیر مدرسه تماس گرفت و بعد با والدین مینو و هان چی و دوتا از دختر ها دیگه استاد کیم فکر میکرد این کار در صلاح مینو هست ولی نمیدانست در خطر میندازه اش
مینهو با خودش زمزمه کرد
// نه این استاد کیم دیونه هست اگه این بار بابام بیاد منو دیگه میکشه باید فرار کنم //
نگاه اش را به پنچره دوخت
// یعنی میتونم از اینجا فرارا کنم //
یک پا اش را رو پنچره گذاشت همان دیقه استاد کیم وارد اتاق شد با دیدن مینو زود سمت اش رفت گفت
تهیونگ : بیا این طرف دیونه شدی
مینهو : نمیرم
استاد کیم دست مینو را گرفت و طرفه دیگه ای کشید و با کمی عصبانیت گفت
تهیونگ : خانم کوچولو چیکار میکنی خودکشی میکنی
میهو تک خنده ای کرد و با خودش گفت
// چه استاد مادرت خودکشی میکنه منو خودکشی من همه را به مرگ میکشم //
مینو : نه بابا مگه میشه من خودکشی کنم
تهیونگ : منم نگفتم که خودکشی کنی مثال زدم
مینو با خودش زمزمه کرد
// هی احمق خاک به سر //
مینو : شما که به پدرم زنگ نزدید
تهیونگ : چرا زدیم الان که بیان
مینو : هی تو روحححح........ منظوره خواستی ندارم خوب قبر منو درست کردی ...
@Yonjin953
۱۱.۱k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.