فیک تهیونگ پارت 8
فیک تهیونگ پارت 8
ات، نمیتونستم تو اون وضع ببینمش پس رفتم سمتش و گفتم
باشه ولی فقط همین یک بار باشه
تهیونگ، وا واقعا میگی
ات، آره🙂
تهیونگ، ذوق کرد و رفت ات رو بغل کرد
سوهی، اهم اهم جمع کنین این کثافت کاریارو منم اینجا هستماااا
ات، تهیونگ، خنده
تهیونگ، راستی مای پسرم داشتیم
ات، خوب ببین بعد اینکه تورفتی...... و کل ماجرارو تعریف کرد
تهیونگ، من واقعا معضرت میخام به خاطر من این همه سختی کشید
ات، گذشته ها دیگه گذشته
تهیونگ، خوب لیا چی (منظورش خواهر خودشه اگه پارت های اول و بخونین میفهمید) اون کجاس
ات، خوب اون با ی نفر که اسمش شوگاس ازدواج کرده(بچه ها من تو پارت های اولم اسم شوگا و آورده بودم فیک و یکم با دقت بخونین داستان رو میفهمید)
تهیونگ، چ چ چچچییی شوگا وای وای خداکنه خود عوضیش نباشه نهههه
تهیونگ، چی شده میشه داستان رو توضیح بدی
تهیونگ، سر فرست بهت توضیح میدم
ات، باشه
تهیونگ، میشه دیگه همین جا 4 نفری زندگی کنیم(خودشو کیوت کرد)
ات، مگه میشه به این قیافه نه گفت
تهیونگ، یسسسسس
1 ماه بعد
ات، تو این یک ماه ما 4 نفری زندگی میکنیم و خوش حالیم
امروز تهیونگ کار نداشت و بچه هاهم تعطیل بودن پس گفتم
بچه هاااا تهیونگ
بچه ها، تهیونگ، بلههههه
ات، بیایین بازی کنیم گیم بزنیم و........
بچه ها و تهیونگ، باشهههه
تهیونگ، داشتیم 4 نفری گیم میزدیم که.........
خوب بچه ها از اینجا داستان یکم پیچیده میشه پس لطفا با دقت بخونین و تا چند دقیقه ی دیگه هم پارت جدید و میزارم
ات، نمیتونستم تو اون وضع ببینمش پس رفتم سمتش و گفتم
باشه ولی فقط همین یک بار باشه
تهیونگ، وا واقعا میگی
ات، آره🙂
تهیونگ، ذوق کرد و رفت ات رو بغل کرد
سوهی، اهم اهم جمع کنین این کثافت کاریارو منم اینجا هستماااا
ات، تهیونگ، خنده
تهیونگ، راستی مای پسرم داشتیم
ات، خوب ببین بعد اینکه تورفتی...... و کل ماجرارو تعریف کرد
تهیونگ، من واقعا معضرت میخام به خاطر من این همه سختی کشید
ات، گذشته ها دیگه گذشته
تهیونگ، خوب لیا چی (منظورش خواهر خودشه اگه پارت های اول و بخونین میفهمید) اون کجاس
ات، خوب اون با ی نفر که اسمش شوگاس ازدواج کرده(بچه ها من تو پارت های اولم اسم شوگا و آورده بودم فیک و یکم با دقت بخونین داستان رو میفهمید)
تهیونگ، چ چ چچچییی شوگا وای وای خداکنه خود عوضیش نباشه نهههه
تهیونگ، چی شده میشه داستان رو توضیح بدی
تهیونگ، سر فرست بهت توضیح میدم
ات، باشه
تهیونگ، میشه دیگه همین جا 4 نفری زندگی کنیم(خودشو کیوت کرد)
ات، مگه میشه به این قیافه نه گفت
تهیونگ، یسسسسس
1 ماه بعد
ات، تو این یک ماه ما 4 نفری زندگی میکنیم و خوش حالیم
امروز تهیونگ کار نداشت و بچه هاهم تعطیل بودن پس گفتم
بچه هاااا تهیونگ
بچه ها، تهیونگ، بلههههه
ات، بیایین بازی کنیم گیم بزنیم و........
بچه ها و تهیونگ، باشهههه
تهیونگ، داشتیم 4 نفری گیم میزدیم که.........
خوب بچه ها از اینجا داستان یکم پیچیده میشه پس لطفا با دقت بخونین و تا چند دقیقه ی دیگه هم پارت جدید و میزارم
۴.۷k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.