پارت ۱۰
پارت ۱۰
از زبان سوزی
داشتیم درس میخوندیم و تمرین میکردیم که یک دفعه بابا اومد تو و گفت شما چرا اینقدر درس میخونین خر خونا شوخی با لبخند خرگوشی
منو سوجی بلد خندیدیم
سوزی : بابا چرا اینقدر ما رو میخنداند
سوجی: آره چرا
جونگکوک: چون من شما رو به یه اندازه دوست دارم
جونگکوک برین آماده شین با مامان بریم خرید
سوجی: بابا
جونگکوک: چیه
سوجی : فکر کنم من باید با تو بیام
جونگکوک: چرا
سوجی : خب چون من لباس مردونه میخوام نه زنونه
جونگکوک: آها آره باشه
سوجی آره دیگه
ا ت از پشت جونگکوک در اومد و با خنده گفت
ا ت: مردونه زنونه میکنین
جونگکوک: آره
ا ت : سوجی مراقب شوهرم باشید با خنده
سوزی آره
جونگکوک باشه بابا
سناریو درخواستی دارین بگین
از زبان سوزی
داشتیم درس میخوندیم و تمرین میکردیم که یک دفعه بابا اومد تو و گفت شما چرا اینقدر درس میخونین خر خونا شوخی با لبخند خرگوشی
منو سوجی بلد خندیدیم
سوزی : بابا چرا اینقدر ما رو میخنداند
سوجی: آره چرا
جونگکوک: چون من شما رو به یه اندازه دوست دارم
جونگکوک برین آماده شین با مامان بریم خرید
سوجی: بابا
جونگکوک: چیه
سوجی : فکر کنم من باید با تو بیام
جونگکوک: چرا
سوجی : خب چون من لباس مردونه میخوام نه زنونه
جونگکوک: آها آره باشه
سوجی آره دیگه
ا ت از پشت جونگکوک در اومد و با خنده گفت
ا ت: مردونه زنونه میکنین
جونگکوک: آره
ا ت : سوجی مراقب شوهرم باشید با خنده
سوزی آره
جونگکوک باشه بابا
سناریو درخواستی دارین بگین
۸.۴k
۰۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.