وقتی میری پیشش باشگاه و...
وقتی میری پیشش باشگاه و...
فصل دوم
پارت ۱۲
هاها...کیم تهیونگ...به همین راحتی ها هم نمتونی در بری(نیشخند)من تا امروز تورو نکشم ول کن نمیشم...
ا.ت از اپن ی روغن بر میداره و میریزه کف پله و پایین در اتاق تهیونگ و خودشو میندازه رو زمین
ا.ت: اخخخخخ...ته تهههه...پامممم....هقققق....آی آی...
(ویو تهیونگ)
داشتم کارامو میکردم ک صدای ا.ت اومد...این بچه داره چی کار میکنه...بدو بدو در اتاق باز کردم...داشتم میرفتم کمکش کنم که لیز خوردم و افتادم رو زمین...
تهیونگ: اییی...الان میام ا.ت...
تهیونگ از رو زمین بلندمیشه و دوباره بدو بدو ب سمت ا.ت میره...
ا.ت از پایین پله ها ب تهیونگ نگا میکنه
ا.ت: ته ته ...اخخخخ...پام...هققق
تهیونگ از پله ها پایین میره و پله ی آخر که میرسه دوباره میخوره زمین...با برخورد زمین و تهیونگ بهم دیگه ا.ت از خنده پاره میشه...
ا.ت: واییی تهیونگگگگ...قیافتتتتتتت(خنده)
تهیونگ: دردم گرففففف...کونمم...ایییی...دیگ کون ندارمممممم....اخخخخخ
ا.ت: اره کونت(خنده)دوبار خوردی زمین وای...چقد اصکلیییی...(خنده)
تهیونگ بلند میشه...پاشو رو همون پله ای که ا.ت بهش روغن زده بود میزاره و دوبار میخوره زمین...
تهیونگ: ایییییییییی(بغض)
ا.ت: واییی دیگ نمتونم نخندممممممم...آی دلمممممم(خنده)
تهیونگ: میخندی...ی خندینی نشونت بدم...
ا.ت رو بلند میکنه و میندازه رو کاناپه...شروع میکنه ب قلقلک دادنش...
تهیونگ: ک ب من میخندییییی....ارهه...
ا.ت: گوه خوردمممم ولم کننن(خنده)
تهیونگ: اوه اوه...اصن فکرشم نکنننن...کسی نمتونه منو اذیت کنه بعد تو فسقلی منو اینجوری میکنی...
ا.ت: دیگه نمیکنممم....ولم کنننن(خنده)
تهیونگ از قلقلک دادنش دست میکشه ...
تهیونگ: قول میدی دیگه نکنی؟
ا.ت: نهههههه قول نمیدمم
تهیونگ: باشه...منم قلقلکت میدم...
ا.ت: باشه باشه...دیگ نمیکنم
تهیونگ: عافرین...بدو برو گند کاری هاتو جمع کن بدو...
ا.ت: باشه...
فصل دوم
پارت ۱۲
هاها...کیم تهیونگ...به همین راحتی ها هم نمتونی در بری(نیشخند)من تا امروز تورو نکشم ول کن نمیشم...
ا.ت از اپن ی روغن بر میداره و میریزه کف پله و پایین در اتاق تهیونگ و خودشو میندازه رو زمین
ا.ت: اخخخخخ...ته تهههه...پامممم....هقققق....آی آی...
(ویو تهیونگ)
داشتم کارامو میکردم ک صدای ا.ت اومد...این بچه داره چی کار میکنه...بدو بدو در اتاق باز کردم...داشتم میرفتم کمکش کنم که لیز خوردم و افتادم رو زمین...
تهیونگ: اییی...الان میام ا.ت...
تهیونگ از رو زمین بلندمیشه و دوباره بدو بدو ب سمت ا.ت میره...
ا.ت از پایین پله ها ب تهیونگ نگا میکنه
ا.ت: ته ته ...اخخخخ...پام...هققق
تهیونگ از پله ها پایین میره و پله ی آخر که میرسه دوباره میخوره زمین...با برخورد زمین و تهیونگ بهم دیگه ا.ت از خنده پاره میشه...
ا.ت: واییی تهیونگگگگ...قیافتتتتتتت(خنده)
تهیونگ: دردم گرففففف...کونمم...ایییی...دیگ کون ندارمممممم....اخخخخخ
ا.ت: اره کونت(خنده)دوبار خوردی زمین وای...چقد اصکلیییی...(خنده)
تهیونگ بلند میشه...پاشو رو همون پله ای که ا.ت بهش روغن زده بود میزاره و دوبار میخوره زمین...
تهیونگ: ایییییییییی(بغض)
ا.ت: واییی دیگ نمتونم نخندممممممم...آی دلمممممم(خنده)
تهیونگ: میخندی...ی خندینی نشونت بدم...
ا.ت رو بلند میکنه و میندازه رو کاناپه...شروع میکنه ب قلقلک دادنش...
تهیونگ: ک ب من میخندییییی....ارهه...
ا.ت: گوه خوردمممم ولم کننن(خنده)
تهیونگ: اوه اوه...اصن فکرشم نکنننن...کسی نمتونه منو اذیت کنه بعد تو فسقلی منو اینجوری میکنی...
ا.ت: دیگه نمیکنممم....ولم کنننن(خنده)
تهیونگ از قلقلک دادنش دست میکشه ...
تهیونگ: قول میدی دیگه نکنی؟
ا.ت: نهههههه قول نمیدمم
تهیونگ: باشه...منم قلقلکت میدم...
ا.ت: باشه باشه...دیگ نمیکنم
تهیونگ: عافرین...بدو برو گند کاری هاتو جمع کن بدو...
ا.ت: باشه...
۳۴.۷k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.