پارتسیوهشت

#پارت_سی_و_هشت
طاها: چرا
رها: چون موهامو کوتاه کردم
طاها: رها تو بخاطر اینکه وانیا یه گوهی خورده مـوهاتو کوتاه کردی موهات به اون خوشگلی بود چرا اخه رها
رها: اخه طاها وقتی موهامو کشید خیلی درد داشت خالی کردن حرصمو موهامو موتاه کردم الان دیگه حرص نمی خورم
طاها: چی بگم بهت اخه حیف اون موهات نبود
رها: اصلا دوست داشتم پاشو برو بیرون میخام واسه شب حاضر بشم
طاها: خب اول بیا ناهار بخور بعد برو اماده شو
رها: اخه حوله تنمه
طاها: اشکالش چیه؟ کسی خونه نیست منم که کاریت ندارم
رها: امممم باشه رفتیم پایین غذامونو خوردیم امدم بالا تا حاضر بشم داشتم رژمو میزدم که طاها امد تو وگفت
طاها: رها
رها: بله
طاها: میتونی کراوات ببندی
رها: اره
طاها: خب بیا ببند
رها: رفتم براش بستم دوباره رفتم سر میز ارایشم که طاها گفت...

لایک♥کامنت 💌فراموش نشه 😘😘😘😍😍
دیدگاه ها (۲۰)

#پارت_سی_و_نهرها: که طاها گفت طاها: من پایین منتظرم رها: منم...

بردیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم🎊🎊🎊🎊هورااااااا💙💙💙...

#پارت_سی_و_هفترها: که یهو طاها دستمو کشید گفتطاها: ثابت میکن...

#پارت_سی_و_ششرها: که طاها گفتطاها: رهارها: بله طاها: میشه کم...

پارت ۲۱ فیک دور اما آشنا

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط