بعد هزار سال یه شب واسم نوشت

بعدِ هزار سال یه شب واسم نوشت:
جانِ من بمیردُ اشک رویِ گونه‌های تو نریزد:)
براش نوشتم خیلی دیر گفتی...
گفت مگه نمیگن همیشه وقت هست؟
گفتم یه ماهیُ چن ساعت میتونی بدون آب زنده نگهداری؟
گفت با کلمه‌ها بازیم نده!
گفتم جوابمو بده!
گفت ماهی بدونِ آب میمیره...
گفتم پس میدونستی من بدونِ تو میمیرم و باز رفتی؟
گفت آدمی که برگشته رو از برگشتن پشیمون میکنی؟
گفتم آدمی که رفته، به رفتن هزاربار فکر کرده حتی وقتی برگرده هم باز میره چون رفتن رو بلده فقط تو تنظیماتش موندن تعریف نشده...
گفت سختش نکن...
گفتم تو سختش کردی چی میخوای از جونِ بی جونم دیگه؟
گفت چنبار منو کشتی تو خودت؟
گفتم تو با نبودنت منو کشتی آدمِ مُرده جون نداره بُکُشه کسیُ:)
گفت برگشتم ببین !
گفتم تو همون لحظه که رفتی مُردم.
الان برگشتی مُرده رو با چی زنده کنی؟
با نفسات با خنده‌هات با صدات نگات یا با اعتماد و باوری که به تو داشتم فقط؟؟ #رفت ...
میخواستم که بره ...
رفت...😞
دیدگاه ها (۱۰)

‌پشت هر دلغمی پنهان شد،که دل از هرچه خوشی بودرهاند...‌پشت هر...

‌‌آدمہ دیگه .....👌 ڪسایی رو دوست داریم ڪه نباید داشته باشیم ...

دلتنگی نه حرف حالی‌اش می شودنه نگاه، نه گفتنِ مدامِ دوستت دا...

بیب من برمیگردمپارت: 79+ مادر جون من میرم اتاق مهمان یکم است...

بیب من برمیگردمپارت: 80بعد از کلی نوازش کردن مادر جون خوابم ...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط