(پارت حذف شده )
تو مال منی پارت ۸۶
ا.ت منتظر جواب از سمت ووک بود که یهو کوک گفت
کوک : سانا بهت گفت که توی آبمیوه من تحریک کننده بریزی ( با بغض )
ووک : ( سکوت )
کوک : ووک جوابم رو بده تا عصبانی نشدم
ووک : ( سکوت )
کوک : وووووووووووکککککککککککک
ووک : اره اون بهم گفت که تو آبمیوت تحریک کننده بریزم اون هنوز دوست داره کوک همین
کوک : چرا این کارو کرد چرا تو این کارو کردی
ووک : کوک اون همیشه این طرز فکر رو داره که تو متعلق به خودش و ا.ت تورو از اون جدا کرده کوک اون دست به خود کشی کرد
کوک : برام مهم نیست
کوک : چرا تو این کارو کردی ووک
ووک : چون من برادرشم نمیتونم شاهد خورد شدنش باشم کوک رفیق درکم کن
کوک : دیگه اسم من رو نیار رابطه ما تمومه
ووک : کوک این حرف رو نزن
کوک : خدافظ برای همیشه
ووک : کوک .....
صدای ووک توسط کوک قطع شد
کوک تلفن رو قطع کرد و رو به ا.ت گفت
کوک : بازم باورم نمیکنی ( با بغض )
ا.ت : ( سکوت )
کوک : ا.ت من دوست دارم اونم خیلی زیاد من تورو به هیچ کس ترجیح نمیدم ا.ت تو .... همه کس منی ( اون نقطه ها مکث هستن که داره گریه میکنه )
ا.ت : کوک ( تعجب )
کوک : من تا الان برای کسی گریه نکردم ا.ت من یه فرد سنگ دل و سرد بودم که تو من رو تبدیل کردی به یه فرد که روحیه لطفی داره من عشق رو با تو تجربه کردم ا.ت من حس خوشبختی رو با تو چشیدم من دوست دارمممممم ( آخرش رو داد زد )
کوک : توهم گفتی دوستم داری مگه نه ؟
ا.ت : ( سکوت )
کوک : ا.ت
ا.ت : ( سکوت )
کوک : نگو که حست بهم تغییر کرده ا.ت ( کمی شک )
کوک دستش رو روی سرش گذاشت که با صدای قدم های یه نفر به سمتش دستاش رو بر داشت اون ا.ت بود که داشت بهش نگاه میکرد
ا.ت : من حرفی نزدم پس سعی نکن قضاوتم کنی جئون جونگ کوک
کوک : ا.ت .....
حرف کوک با قرار گرفتن لbای ا.ت روی لbاش نصفه موند ا.ت چشماش بسته بود و با اشتیاق کوک رو میبوsید کوک تعجب کرده بود ولی اونم شروع به همراهی با ا.ت کرد
کوک ا.ت رو به سمت اوپن برد و نشوندش اون رو و در همون حالت به بوsیدن هم ادامه دادن
کوک از ا.ت فاصله گرفت و گفت
کوک: فکر نکنم اجازه بیشتر پیش رفتن رو داشته باشم
ا.ت : ( پوزخند ) هه شاید دفعه پیش این جوری بود ولی الان اینجوری نیس
کوک : مثل اینکه واقعا میخوای مال من بشی
ا.ت : من از اولش مال تو بودم کوک درزم خانواده هامون یه بچه میخوان
کوک : آدم باید به حرف خانوادش گوش کنه
ا.ت : منم همین رو میگم
کوک ا.ت رو بلند کرد که یهو .....
پارت بعد اسمات هست تو کامنتای پست بعد میزارم ❤️
شرایط ۴۸۰ تا فالور و ۸۰ تا لایک
و اینکه لطفا لطفا گذارش نکنید خواهش میکنم ممکنه پیج مسدود بشه
ا.ت منتظر جواب از سمت ووک بود که یهو کوک گفت
کوک : سانا بهت گفت که توی آبمیوه من تحریک کننده بریزی ( با بغض )
ووک : ( سکوت )
کوک : ووک جوابم رو بده تا عصبانی نشدم
ووک : ( سکوت )
کوک : وووووووووووکککککککککککک
ووک : اره اون بهم گفت که تو آبمیوت تحریک کننده بریزم اون هنوز دوست داره کوک همین
کوک : چرا این کارو کرد چرا تو این کارو کردی
ووک : کوک اون همیشه این طرز فکر رو داره که تو متعلق به خودش و ا.ت تورو از اون جدا کرده کوک اون دست به خود کشی کرد
کوک : برام مهم نیست
کوک : چرا تو این کارو کردی ووک
ووک : چون من برادرشم نمیتونم شاهد خورد شدنش باشم کوک رفیق درکم کن
کوک : دیگه اسم من رو نیار رابطه ما تمومه
ووک : کوک این حرف رو نزن
کوک : خدافظ برای همیشه
ووک : کوک .....
صدای ووک توسط کوک قطع شد
کوک تلفن رو قطع کرد و رو به ا.ت گفت
کوک : بازم باورم نمیکنی ( با بغض )
ا.ت : ( سکوت )
کوک : ا.ت من دوست دارم اونم خیلی زیاد من تورو به هیچ کس ترجیح نمیدم ا.ت تو .... همه کس منی ( اون نقطه ها مکث هستن که داره گریه میکنه )
ا.ت : کوک ( تعجب )
کوک : من تا الان برای کسی گریه نکردم ا.ت من یه فرد سنگ دل و سرد بودم که تو من رو تبدیل کردی به یه فرد که روحیه لطفی داره من عشق رو با تو تجربه کردم ا.ت من حس خوشبختی رو با تو چشیدم من دوست دارمممممم ( آخرش رو داد زد )
کوک : توهم گفتی دوستم داری مگه نه ؟
ا.ت : ( سکوت )
کوک : ا.ت
ا.ت : ( سکوت )
کوک : نگو که حست بهم تغییر کرده ا.ت ( کمی شک )
کوک دستش رو روی سرش گذاشت که با صدای قدم های یه نفر به سمتش دستاش رو بر داشت اون ا.ت بود که داشت بهش نگاه میکرد
ا.ت : من حرفی نزدم پس سعی نکن قضاوتم کنی جئون جونگ کوک
کوک : ا.ت .....
حرف کوک با قرار گرفتن لbای ا.ت روی لbاش نصفه موند ا.ت چشماش بسته بود و با اشتیاق کوک رو میبوsید کوک تعجب کرده بود ولی اونم شروع به همراهی با ا.ت کرد
کوک ا.ت رو به سمت اوپن برد و نشوندش اون رو و در همون حالت به بوsیدن هم ادامه دادن
کوک از ا.ت فاصله گرفت و گفت
کوک: فکر نکنم اجازه بیشتر پیش رفتن رو داشته باشم
ا.ت : ( پوزخند ) هه شاید دفعه پیش این جوری بود ولی الان اینجوری نیس
کوک : مثل اینکه واقعا میخوای مال من بشی
ا.ت : من از اولش مال تو بودم کوک درزم خانواده هامون یه بچه میخوان
کوک : آدم باید به حرف خانوادش گوش کنه
ا.ت : منم همین رو میگم
کوک ا.ت رو بلند کرد که یهو .....
پارت بعد اسمات هست تو کامنتای پست بعد میزارم ❤️
شرایط ۴۸۰ تا فالور و ۸۰ تا لایک
و اینکه لطفا لطفا گذارش نکنید خواهش میکنم ممکنه پیج مسدود بشه
- ۴۷.۲k
- ۰۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط