رمان(عشق پر ماجرا)پارت۵

«۳ روز بعد کالج آتامان». ملیسا:هنوزم یادم نرفته بخاطر توئه احمق به چه روز افتادم تو اون جنگل لعنتی😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂. قدیر:ببین دختر باز دهن منو باز نکن بخدا دیگه حوصلتو ندارم کلافم کردی انقدر غر زدی اوووووف برو دیگه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣. ملیسا:دیگه واقعا جونمو به لبم رسوندی حالا نشونت میدم با کی طرفی پسره ی رو مخ🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣(بعد موهاشو کشیدم همه داشتن به ما نگاه میکردن😂😂😂😂😂😂😂😂😂). قدیر:بسه دختر....موهامو ول کن......😂😂😂😂😂تو روانی هستی دختر قسم میخورم روانیییییییییییی.......ولم کنننننن😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂موهامو ول کن😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂. دوروک(با خنده):وای....از خنده مردم وای آبجیمو ببین داداش قدیرمو کشت🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣. برک:رسما شده آیبیکه😂😂😂😂😂😂. قدیر:شما ها به جای اینکه به خندیدن بیاین منو از دست این روانی نجات بدین🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣. عمر:(حتی نمی‌تونستم حرفی بزنم فقط می‌خندیدم😂😂😂😂😂😂😂😂😂). قدیر:زهر مار🤣🤣🤣منو نجات بدین🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣. ملیسا:آخی کم بود بزار تند ترش کنم😂😂😂😂😂😂😂بفرما........
دیدگاه ها (۷)

ناشناس برای رمان هام رمان (عشق) و رمان(عشق پر ماجرا)

۹۰۰ تایی شدنمون مبارک🎉🎉🎉🎊🎊🎊🎊

رمان(عشق)پارت۹۵

رمان(عشق)پارت۹۴

روانی منp47

فرار من

پآرت16. دلبرک شیرین آستآد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط