Since when did love lead to murder?
Since when did love lead to murder?
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:³
+همون دختر دیوونه...
_اینجا چیکار میکنی مگه نگفتم دیگه اینجا نبینمت
+از تو باید اجازه بگیرم؟
_الان هیچی نداریم برو یه کافه دیگه
ص. ک: این چه طرز حرف زدنه..اون همکار جدید ماس
_چیی
ص. ک: میتونی شروع کنی
_نگو که اینه
ص. ک:این چیه بی ادب
خانم هان در حال توضیح دادن کارا زه ته بود و ا/ت داشت چپ چپ بهش نگاه میکرد
دخترایی که داشتن از کنا کافه رد میشدن وقتی چشمشون به تهیونگ می افتاد فوری وارد کافه میشدن و یه چیزی سفارش میدادن و این حرف تو دهن همشون بود《واو چقدر جذابه. وای خدایا کار کردنشو ببین. اوپا میشه برام قهوه بیاری .اوپا میشه برام بستنی بیاری...》
ص. ک: خب من دیگه خیالم راحت شد میرم...تو هم دیگه تنها نیستی. چیزایی که بلد نیست رو بهش یاد بده
_به من ربطی نداره
ص. ک: ادای بد جنسا رو در نیار من که میشناسمت. حواست باشه کاری نکنی بخواد بره ببین روز اوله ولی چقدر درآمد داشتیم، با بودن اون همه دخترا به کافه حمله میکنن...مواظبش باش ندزدنش(خنده)
_واقعا که این روزا همه به ظاهر توجه میکنن!
+باید قهوه درست کردنو بهم یاد بدی
_مگه بلد نیستی؟
+اونجوری که شما با شیر و خامه روش قلب و فلان درست میکنین نه
_از یاد دادن خبری نیست خودت بهم نگاه کن یاد بگیر
+اگه بهم یاد ندی چجوری کار کنم؟
_........
+اوکی خودت همه قهوه ها رو درست کن ....من میرم با طرفدارای دخترم حرف بزنم
_ایششش
اینم بخت منه، از هرکی بدم بیاد فرداش باید تو یه گوشه از زندگیم تحملش کنم ...زندگیِ کیوی
مشتری ها خیلی زیاد شده بودن پسره هم به همشون لبخند میزد ...ولی لبخنداش یجورایی خوشگله. از درست کردن این همه قهوه خسته شدمم.
+نظرت عوض شده یا هنوزم میخوای خودت درست کنی؟
_خودم درست میکنم
+چقدر لجبازی
_حواسم بهت هست اگه بخوای از اینجا چیزی برداری یا دزدی کنی یا اینکه پولای مشتری هارو به جیب بزنی، میکشمت. همین روز اول گفتم بفهمی
+بار اول جدی نگرفتم ...ولی داری منو تهدید میکنی؟(پوزخند)
تهیونگ کم کم به جلو قدم بر میداشت و به ا/ت نزدیکتر میشد
+چطوری میخوای با این جُسه ت منو بکشی؟(خنده)
+اصلا میتونی در برابر من از خودت محافظت کنی؟
_جلو نیا
+میترسی؟
+من خیلی راحت میتونم از پست بر بیام
تهیونگ دست از کارش بر نمیداشت و هی جلو تر میرفت
خودشو رو به روی ا/ت خم کرد
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:³
+همون دختر دیوونه...
_اینجا چیکار میکنی مگه نگفتم دیگه اینجا نبینمت
+از تو باید اجازه بگیرم؟
_الان هیچی نداریم برو یه کافه دیگه
ص. ک: این چه طرز حرف زدنه..اون همکار جدید ماس
_چیی
ص. ک: میتونی شروع کنی
_نگو که اینه
ص. ک:این چیه بی ادب
خانم هان در حال توضیح دادن کارا زه ته بود و ا/ت داشت چپ چپ بهش نگاه میکرد
دخترایی که داشتن از کنا کافه رد میشدن وقتی چشمشون به تهیونگ می افتاد فوری وارد کافه میشدن و یه چیزی سفارش میدادن و این حرف تو دهن همشون بود《واو چقدر جذابه. وای خدایا کار کردنشو ببین. اوپا میشه برام قهوه بیاری .اوپا میشه برام بستنی بیاری...》
ص. ک: خب من دیگه خیالم راحت شد میرم...تو هم دیگه تنها نیستی. چیزایی که بلد نیست رو بهش یاد بده
_به من ربطی نداره
ص. ک: ادای بد جنسا رو در نیار من که میشناسمت. حواست باشه کاری نکنی بخواد بره ببین روز اوله ولی چقدر درآمد داشتیم، با بودن اون همه دخترا به کافه حمله میکنن...مواظبش باش ندزدنش(خنده)
_واقعا که این روزا همه به ظاهر توجه میکنن!
+باید قهوه درست کردنو بهم یاد بدی
_مگه بلد نیستی؟
+اونجوری که شما با شیر و خامه روش قلب و فلان درست میکنین نه
_از یاد دادن خبری نیست خودت بهم نگاه کن یاد بگیر
+اگه بهم یاد ندی چجوری کار کنم؟
_........
+اوکی خودت همه قهوه ها رو درست کن ....من میرم با طرفدارای دخترم حرف بزنم
_ایششش
اینم بخت منه، از هرکی بدم بیاد فرداش باید تو یه گوشه از زندگیم تحملش کنم ...زندگیِ کیوی
مشتری ها خیلی زیاد شده بودن پسره هم به همشون لبخند میزد ...ولی لبخنداش یجورایی خوشگله. از درست کردن این همه قهوه خسته شدمم.
+نظرت عوض شده یا هنوزم میخوای خودت درست کنی؟
_خودم درست میکنم
+چقدر لجبازی
_حواسم بهت هست اگه بخوای از اینجا چیزی برداری یا دزدی کنی یا اینکه پولای مشتری هارو به جیب بزنی، میکشمت. همین روز اول گفتم بفهمی
+بار اول جدی نگرفتم ...ولی داری منو تهدید میکنی؟(پوزخند)
تهیونگ کم کم به جلو قدم بر میداشت و به ا/ت نزدیکتر میشد
+چطوری میخوای با این جُسه ت منو بکشی؟(خنده)
+اصلا میتونی در برابر من از خودت محافظت کنی؟
_جلو نیا
+میترسی؟
+من خیلی راحت میتونم از پست بر بیام
تهیونگ دست از کارش بر نمیداشت و هی جلو تر میرفت
خودشو رو به روی ا/ت خم کرد
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
۱۴.۷k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.