Since when did love lead to murder?
Since when did love lead to murder?
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:²
_هزار بار این سوالو پرسیدی
◌آره..از ما خوشش نمیاد..نفرت داره(▫️چوی شا رین. مادر ناتنی تهیونگ. یه آدم پَست مثل شوهرش. به معنای واقعی خراب. از نظر مردم: باکلاس. شغل: همکاری با کثافت کاری های پدر ته▫️)
ب. ته: اینطوره؟
شاید
تهیونگ نمیتونست قیافه رو مخ پدرش و اون زنیکه رو کنار هم تحمل کنه از آشپز خونه بیرون اومد و رفت سمت در تا بره بیرون.
◌چرا نمیای یه لیوان چای باهم بخوریم
هه
◌پس به نظر میاد هنوز اون اتفاق رو فراموش نکردی
اتفاق یا قتل عمدی؟
ب. ته: تهیونگ!(داد)
چیه دوباره میخوای مجبورم کنین زانو بزنم و معذرت خواهی کنم؟
ب. ته: حق نداری اینجوری حرف بزنی برو تو اتاقت
(خندهه) واقعا فکر کردین من هنوز بچه ام؟ متاسفم که اون زمان دیگه تموم شده
ب. ته: کجا میری؟
برمیگردم خونه خودم
ب. ته:بهت گفتم حق نداری بری اونجا
آره ولی از اونموقع خیلی گذشته دیگه فکر نکنم شما بتونی بهم زور بگی
امیدوارم دیگه اونجاهم پیدات نشه واسه اینکارات دیگه دیر شده. بخوای مزاحم شی یا دوباره اذیتم کنی اتفاقای خوبی نمی افته
¿¿¿¿¿¿¿¿¿
صاحب کافه: امروز باید تنهایی از پس مشتری ها بر بیای
_چرا
صاحب کافه: کارگر جدید استعفا داد
_باشه ولی هرچه زودتر یکیو پیدا کن که یکم موندنی باشه
خیلی خسته بودم در کافه رو بستم و سمت خونه راه افتادم توی راه پیرزنی رو دیدم انگار داشت دنبال چیزی میگشت با اینکه خسته بودم نتونستم بی تفاوت از کنارش رد شم
_میتونم کمکتون کنم؟
**کیفمو گم کردم باید همین جاها باشه...همه پولام توش بود
_کیفتون چه شکلی بود؟
**(مشخصات کیف)
یکم دور و برو نگاه کردیم چیزی پیدا نکردیم
¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿
بیرون اومدم تا یکم هوای تازه بخورم و پیاده روی کنم . یه کاری هم برای خودم پیدا کنم
خسته شده بودم روی صندلی های کنار پارک نشستم کنارم یه کیف بود برش داشتم داخلش کلی پول بود دور و بر رو نگاه کردم و راه افتادم تا شاید بتونم صاحبش رو پیدا کنم داشتم داخلش رو چک میکردم شاید شماره ای عکسی چیزی پیدا کنم
_هی مرتیکه
چی؟ با منه؟
_آره با تو ام
_داری نگاه میکنی چقدر به جیب زدی؟
کیف رو از دست تهیونگ کشید
چیکار میکنی
_خجالت نمیکشی کیف یه پیرزنو میدزدی؟
چی؟ دزدی؟
_خودتو به اون راه نزن
چی داری میگی من اون کیفو کنار صند...
_دهنتو ببند. باید بدمت دست پلیس ولی اینکارو نمیکنم چون انقدر حقیری که دلم واست میسوزه...تو اونقدر بی عرضه ای که نمیتونی کار کنی کیف پیرزن هارو میدزدی ...
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:²
_هزار بار این سوالو پرسیدی
◌آره..از ما خوشش نمیاد..نفرت داره(▫️چوی شا رین. مادر ناتنی تهیونگ. یه آدم پَست مثل شوهرش. به معنای واقعی خراب. از نظر مردم: باکلاس. شغل: همکاری با کثافت کاری های پدر ته▫️)
ب. ته: اینطوره؟
شاید
تهیونگ نمیتونست قیافه رو مخ پدرش و اون زنیکه رو کنار هم تحمل کنه از آشپز خونه بیرون اومد و رفت سمت در تا بره بیرون.
◌چرا نمیای یه لیوان چای باهم بخوریم
هه
◌پس به نظر میاد هنوز اون اتفاق رو فراموش نکردی
اتفاق یا قتل عمدی؟
ب. ته: تهیونگ!(داد)
چیه دوباره میخوای مجبورم کنین زانو بزنم و معذرت خواهی کنم؟
ب. ته: حق نداری اینجوری حرف بزنی برو تو اتاقت
(خندهه) واقعا فکر کردین من هنوز بچه ام؟ متاسفم که اون زمان دیگه تموم شده
ب. ته: کجا میری؟
برمیگردم خونه خودم
ب. ته:بهت گفتم حق نداری بری اونجا
آره ولی از اونموقع خیلی گذشته دیگه فکر نکنم شما بتونی بهم زور بگی
امیدوارم دیگه اونجاهم پیدات نشه واسه اینکارات دیگه دیر شده. بخوای مزاحم شی یا دوباره اذیتم کنی اتفاقای خوبی نمی افته
¿¿¿¿¿¿¿¿¿
صاحب کافه: امروز باید تنهایی از پس مشتری ها بر بیای
_چرا
صاحب کافه: کارگر جدید استعفا داد
_باشه ولی هرچه زودتر یکیو پیدا کن که یکم موندنی باشه
خیلی خسته بودم در کافه رو بستم و سمت خونه راه افتادم توی راه پیرزنی رو دیدم انگار داشت دنبال چیزی میگشت با اینکه خسته بودم نتونستم بی تفاوت از کنارش رد شم
_میتونم کمکتون کنم؟
**کیفمو گم کردم باید همین جاها باشه...همه پولام توش بود
_کیفتون چه شکلی بود؟
**(مشخصات کیف)
یکم دور و برو نگاه کردیم چیزی پیدا نکردیم
¿¿¿¿¿¿¿¿¿¿
بیرون اومدم تا یکم هوای تازه بخورم و پیاده روی کنم . یه کاری هم برای خودم پیدا کنم
خسته شده بودم روی صندلی های کنار پارک نشستم کنارم یه کیف بود برش داشتم داخلش کلی پول بود دور و بر رو نگاه کردم و راه افتادم تا شاید بتونم صاحبش رو پیدا کنم داشتم داخلش رو چک میکردم شاید شماره ای عکسی چیزی پیدا کنم
_هی مرتیکه
چی؟ با منه؟
_آره با تو ام
_داری نگاه میکنی چقدر به جیب زدی؟
کیف رو از دست تهیونگ کشید
چیکار میکنی
_خجالت نمیکشی کیف یه پیرزنو میدزدی؟
چی؟ دزدی؟
_خودتو به اون راه نزن
چی داری میگی من اون کیفو کنار صند...
_دهنتو ببند. باید بدمت دست پلیس ولی اینکارو نمیکنم چون انقدر حقیری که دلم واست میسوزه...تو اونقدر بی عرضه ای که نمیتونی کار کنی کیف پیرزن هارو میدزدی ...
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
۱۲.۶k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.