نیم ساعت بعد

²⁵

نیم ساعت بعد
کوک: تمام شدی
ا/ت: آره
کوک: حالت خوبه؟
ا/ت: آره
کوک: چرا موهات رو خشک نکردی
ا/ت:مهم نیست
کوک: بیا بشین
ا/ت:باشه
کوک: دیروز عمل کردی بدنت ضعیف شده پس سریع سرما میخوری باید موهات خشک بشه بزار خودم انجامش میدم
ا/ت: باشه

چند دقیقه بعد
کوک: بیا این سوپ رو بخور
ا/ت: نمیتونم
کوک: چرا نمیتونی؟ نگران خودت نیستی نگران بچت باش
ا/ت: میخوام رژیم بگیرم
کوک: چی؟ رژیم بگیری؟
ا/ت: آره
کوک: دیوونه شدی یعنی نمیخوای هیچی بخوری ببین یادت میاد بهت گفتم که وقتی بچه دار شدی خودم دکترت میشم خب الان میگم من دکترتم هرچی بهت میگم قبول کن من نمیدونم تو دکتری یا نه نگران خودت هیچی نیستی
ا/ت: خب خیلی هیکلم بد شده
کوک: تا یک سالگی بچت نمیتونی رژیم بگیری باید به بچت شیر بدی
ا/ت: باشه
کوک: خب الان دهنت رو باز کن عع
ا/ت: 😲
کوک: خوبه؟
ا/ت: آره من و یونجو مهمون شما هستیم زیاد اینجا نیستیم چرا سیسمونی خریدی
کوک: غذات رو بخور حرف نزن
ا/ت: ناراحتم
کوک: چرا؟
ا/ت: دیگه نمیتونم بیمارستان باشم ۹ماه پیش استعفا دادم فقط تو مطب خودم هستم
کوک: یونجو بزرگ شد ناراحت نیستی
یونجو: 😭
ا/ت: بیدار شد
رفتیم اتاقش
ا/ت: آقای دکتر میتونم بغلش کنم؟
کوک: آره بغلش کن
یونجو: 😭
کوک: باید بهش شیر بدی
ا/ت: آره
کوک: خب..
ا/ت: خب چی.. نمیخوای بری بیرون؟
کوک: اها باشه
ا/ت: در هم ببند

پنج روز بعد
هایون
بیمارستان بودم
جی هون: خانم لی
هایون: عع شمایید خوب هستید
جی هون: ممنون ببخشید مزاحم شدم وقت دارید؟
هایون: اومم بله کارم تمام شده میشه بیرون از بیمارستان منتظر بمونید برم وسایلم رو جمع کنم میام
جی هون: اها باشه
هایون: ببخشید اتفاقی افتاده؟
جی هون: بله یعنی نه ماشین من تو کیف شما چند روز پیش بود یادتون رفت ببرید
هایون: چی؟
جی هون: اها نه اشتباه گفتم کیف من تو ماشین شما نه نه کیف شما تو ماشین من
هایون: فهمیدم کیف من الان پیش شماست درسته
جی هون: بله بفرمایید
هایون: امیدوارم سوءتفاهمی برای دوست دخترتون اتفاق نیفتاده باشه
جی هون: نه یعنی اینکه من دوست دختر ندارم
هایون: همسرتون
جی هون: ازدواج نکردم
هایون: اگر کار دیگه ندارید من برم
جی هون: نه زوده بری
هایون: برای چی؟
جی هون: میخوای بری خونه من میرسونمت
هایون: دوست دارم برم پیش ا/ت
جی هون: خونه داداش؟
هایون: خونه شما نیست؟
جی هون: نه برای داداش وقتی ا/ت اومد من رفتم یه خونه دیگه جونگ وو هم الان سفره یک هفته ای هست رفته بعدش هم میره یه خونه دیگه
هایون: ا/ت فقط یک هفته اونجا میمونه
جی هون: من میخوام برم خونه داداش بیا میرسونمت
هایون: نه مزاحم نمیشم
جی هون:نه من خودم هم دارم میرم
هایون: خب باشه
رفتیم تو ماشین
جی هون: خانم لی یعنی میتونم هایون صدات کنم؟...

#فیک
دیدگاه ها (۴۴)

²⁶هایون: بلهجی هون: خواستم بگم که بیا سعی کنیم ا/ت و جونگکو...

²⁷هایون : عزیزم خوب فکر کن اگر تو وارد رابطه بشی یا ازدواج ک...

²⁴هایون: ا/ت کوک: ا/ت درد داره باید استراحت کنه برو بیرون ها...

²³هایون: آقای جئون من نمیتونستم زودتر بیام ا/ت خوبه؟ کوک: آر...

⁴⁶چند ساعت بعدجی هون: کجا میری؟ کوک: خونه خودمجی هون: خونه خ...

⁴⁷پنج سال بعد...... ا/تم:وسایلتون رو جمع کردید؟ ا/ت: اره م:...

⁶⁷یونجو: (دست پدرش را گرفت) «ددی، اینجا کجاست؟»کوک: «خونه‌ی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط