چمدانم را می بندم، میروم به شهری که پاییز به آنجا قدم نگذ
چمدانم را می بندم، میروم به شهری که پاییز به آنجا قدم نگذاشته باشد....
میروم جایی که
درختانش هنوز عاشقانه ای از جنس صدای گنجشکها در گوش برگ ها زمزمه می کنند!
میروم جای که روزهایش به بلندی مو هایت باشد
و شب هایش به کوتاهی اخم هایت!
میروم جایی که پاییز، سال ها با آن فاصله داشته باشد...
#علیرضا_فرد
میروم جایی که
درختانش هنوز عاشقانه ای از جنس صدای گنجشکها در گوش برگ ها زمزمه می کنند!
میروم جای که روزهایش به بلندی مو هایت باشد
و شب هایش به کوتاهی اخم هایت!
میروم جایی که پاییز، سال ها با آن فاصله داشته باشد...
#علیرضا_فرد
۲۶۱
۲۷ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.