جانباز

#جانباز

دوباره یاد قدیما افتادم
غروب جمعه نمیره از یادم…

یاد روزای قشنگ پرواز
بشِنو درد فرزند جانباز…

شاید از خاطره هام دلت بگیره
هرکی درد دین داره باید بمیره…

پدرم فرمانده ی روزای دردِ
حالا موج غم ببین باهاش چه کرده…

وقتی موجی میشه تو خونه دوباره
الهی خدا برا هیچکی نیاره…

هی میگه دشمن کدوم وره
بچه ها رهبر در خطره…

غصه ی ما رو کسی نمیدونه
صف شکن تنها افتاده خونه…

کی بوده دیروز و کیه امروز
سردارِ دیروز؛موجیِ امروز…

از تو چشماش میخونم رازی نهفته
رازی که حتی به مادرم نگفته…

تا به کاسه ی غذا میفته چشماش
سرشو میگیره و میلرزه دستاش…

هراسون از تو خونه میزنه بیرون
با دلی شکسته و چشمای گریون…

هی میگه رفیقام منتظرن
آذوقه ندارن، آب ندارن…

همیشه دنیا اینجور نمیمونه
باباجون برگرد بیا بریم خونه…

پاشو تا مردم دورَت نکردن
پاشو که دارن بهت می خندن…

کسی نیست تو رو به خاطرش بیاره
باشه طوری نیست بابا عیبی نداره…

دست خسته اش وگرفتم و کشیدم
هرچی می رفتم به خونه نمی رسیدم…

پدرم هنوز یه مرد بی نظیره
گرچه کم کم داره بی صدا میمیره…
توی بیداری میگه حسین……
توی بیماری میگه حسین…… وا غربتا وا غربتا وا غربتا وای خدا…
دیدگاه ها (۱)

در یکی ازسفرهایم به جزیره گوآ ، در هتل ریویِرا اقامت داشتیم،...

اهل نماز بودم.فک می کردم حجاب یعنی پوشوندن مو.ولی به پوششم ز...

شقایق ها گل باغ بهشتندشب ها دراتاق خودش که تخت و امکانات داش...

سلامتی پسری که تا نامحرم میبینه سرشو میندازه پایین به خاطر خ...

سناریو BTS درخواستی

●بال های سیاه و سفید○پارت 18

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط