تنفرتاعشق
#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_76
ات:پری.ود شدم
کوک با تعجب پرسید :شوخی میکنی دیگه؟
ات:ن شوخیم کجا بود اخه
کوک:یعنی حامله نیستی؟
ات:نه
کوک:پس چجوری پ ...
ات همونطور ک داشت لباسشو در میاورد گفن
ات:نمیدونم شاید هرمون هام قاطی کرده اصن شاید تایمش عقب افتاده جوری ک من این چند روز ب فنا برم
کوک:درد نداری؟
ات:فعلا ن
کوک:میگم تو ...
حرفش نصفه موند
ات:واییی چقد سوال میپرسی میری بیرون من لشمو بخابمم؟
کوک:حالا چرا عصبانی ای قشنگم نگران بچه نباش یکی دیگه باهم درست میکنیم
ات:میری بیرون؟؟؟؟؟؟؟
کوک:باشهه
نمیدونم چرا ولی اصن حالم خوب نبود حوصله خدمم نداشتم
الان تنها چیزی ک بهم ارامش میداد خاب بود
پس خابیدم
فلش بک ب چند ساعت بعد
بلند شدم و مستقیم رفتم سمت دستشویی
ار اینکه خابیدم پشیمون شدم ب دلایلی
خلاصه ک کارای ک باید رو انجام دادم ک رفتم رو تخت نشستم
گوشی رو برداشتم ساعت 7 رو نشون میداد
مثل سگ گشنم بود
رفتم پایین تا یچیزی پیدا کنم بخورم
ترجیح میدادم ی چیز گرم بخورم
رفتم رو مبل لم دادم
کوک نبود
یعنی از رفتارم ناراحت شده؟
بهش زنگ زدم
خیلی سریع جواب داد
ات: سلام .کوکی جونم کجایی؟
کوک:نزدیکم الان میرسم
ات:باشه
کلمو کردم تو گوشی
هیچ کاری نداشتم حوصله انجام دادنشون رو هم نداشتم
همونجوری نشسته بودم ک کوک با کلی خوراکی اومد(میدونم قراره فشار بخورید چون شما یک عدد کوک در زندگی خود نداااااارید)
ات:اینااا برای منهه؟؟
کوک:اره از اونجایی ک تو خیلی شکمویی فکر کردم میتونه خشحالت کنه
ات:درست فکر کردی.ولی هیچکدومسون لجز اون شکلات تلخ هارو نمیتونم بخورم
کوک:چرا؟
ات:چون برای بدنم ضرر داره(ی جا خوندم
کوک :خب اشکال نداره بعدا برات شکلات میخرم
ات:اوم مرسی
کوک میره پیش ات میشینه و میگه
کوک:میگم ات ما باید ازدواج کنیم
ات:ها؟ چرا یهو اینو میگی؟
کوک:خب تا ابد ک نمیتونی رلم بمونی
ات:اوکیه ،ولی من فعلا نمیتونم
کوک:الان رو که نمیگم بعدا
ات:الان زود نیست؟
کوک..
نظراتتون👼🏻👀
#اد_جئون
#پارت_76
ات:پری.ود شدم
کوک با تعجب پرسید :شوخی میکنی دیگه؟
ات:ن شوخیم کجا بود اخه
کوک:یعنی حامله نیستی؟
ات:نه
کوک:پس چجوری پ ...
ات همونطور ک داشت لباسشو در میاورد گفن
ات:نمیدونم شاید هرمون هام قاطی کرده اصن شاید تایمش عقب افتاده جوری ک من این چند روز ب فنا برم
کوک:درد نداری؟
ات:فعلا ن
کوک:میگم تو ...
حرفش نصفه موند
ات:واییی چقد سوال میپرسی میری بیرون من لشمو بخابمم؟
کوک:حالا چرا عصبانی ای قشنگم نگران بچه نباش یکی دیگه باهم درست میکنیم
ات:میری بیرون؟؟؟؟؟؟؟
کوک:باشهه
نمیدونم چرا ولی اصن حالم خوب نبود حوصله خدمم نداشتم
الان تنها چیزی ک بهم ارامش میداد خاب بود
پس خابیدم
فلش بک ب چند ساعت بعد
بلند شدم و مستقیم رفتم سمت دستشویی
ار اینکه خابیدم پشیمون شدم ب دلایلی
خلاصه ک کارای ک باید رو انجام دادم ک رفتم رو تخت نشستم
گوشی رو برداشتم ساعت 7 رو نشون میداد
مثل سگ گشنم بود
رفتم پایین تا یچیزی پیدا کنم بخورم
ترجیح میدادم ی چیز گرم بخورم
رفتم رو مبل لم دادم
کوک نبود
یعنی از رفتارم ناراحت شده؟
بهش زنگ زدم
خیلی سریع جواب داد
ات: سلام .کوکی جونم کجایی؟
کوک:نزدیکم الان میرسم
ات:باشه
کلمو کردم تو گوشی
هیچ کاری نداشتم حوصله انجام دادنشون رو هم نداشتم
همونجوری نشسته بودم ک کوک با کلی خوراکی اومد(میدونم قراره فشار بخورید چون شما یک عدد کوک در زندگی خود نداااااارید)
ات:اینااا برای منهه؟؟
کوک:اره از اونجایی ک تو خیلی شکمویی فکر کردم میتونه خشحالت کنه
ات:درست فکر کردی.ولی هیچکدومسون لجز اون شکلات تلخ هارو نمیتونم بخورم
کوک:چرا؟
ات:چون برای بدنم ضرر داره(ی جا خوندم
کوک :خب اشکال نداره بعدا برات شکلات میخرم
ات:اوم مرسی
کوک میره پیش ات میشینه و میگه
کوک:میگم ات ما باید ازدواج کنیم
ات:ها؟ چرا یهو اینو میگی؟
کوک:خب تا ابد ک نمیتونی رلم بمونی
ات:اوکیه ،ولی من فعلا نمیتونم
کوک:الان رو که نمیگم بعدا
ات:الان زود نیست؟
کوک..
نظراتتون👼🏻👀
- ۳.۹k
- ۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط