⛓️بد بوی 🔮 پارت 28
⛓️بد بوی 🔮 پارت 28
فردا صبح پاشدم
ا ت:لیا.. لیاااااا
لیا:بله بله ها چیشد من کجا، الااا چرا منو بغل کردی
الا با خونسردی کامل پاشد کش و قوسی رفت
الا:هوممم صبح بخیر
ا ت:لیا برو یه دوش بگیر بیا خوشکل کنیم الا توهم همینطور
الا:باشه من الان دوش میگیرم
لیا:منم سریع دوش میگیرم میام
( منحرفا هر اتاق دوبلکسه🙄)
منم رفتم صبحونه حاضر کردم دخترا اومدن خوردیم بعد رفتیم اماده بشیم
ا ت:بچهها من این سه تا نیم بوت میزارم بپوشیم
الا:باشه
لیا:این جوراب ساق بلندا هم هست
الا:من امادم
ا ت:ارایشم کردی
الا:نه هنوز
لیا:بنظرم الا تو یه تیکه از موهاتو بالا ببند بقیش باز باشه
ا ت:اره این مدل خیلی بهت میاد
الا:باشه
لیا:من چی، وای خدا من موهامو چکار کنم
ا ت:وایسا فکر کنم، اول موهاتو بابلیس کن بعد دوتا تار از جلو موهات ببر عقب
لیا:اره این مدل خوبه، تو چکار میکنی
ا ت:منم موهامو بابلیس میکنم باز میزارم
لیا:اوکی
بعد از حدودا نیم ساعت اماده شدیم با نیم بوتای ست و عینک ست رفتیم مدرسه
سه تامون باهم وارد شدیم
بعله مین هو خانم پیش جیمین نشسته بود و دستش دور گردن جیمین بود جیمینم دستش پشت کمر مین هو بود کوکم به یه میز تکیه داده بود اون دختره که فکر کنم اسمش مین جه بودم به کوک تکیه داده بود
تهونگ پیششون نبود خوب خوبه تهونگ مثل اونا خیانت نمیکنه
تهونگ مارو که دید اومد پیشمون و بلند جوری که همه کلاس بشنون گفت
تهونگ :به به خوشکل خانما خوشکل بودین خوشکلتر شدین
هر سه تامون باهم عینکامون رو درآوردیم
لیا: مرسی شوهر خواهر
ا ت:مرسی تهونگا توهم خیلی خوشتیپ شدی
تهونگ :مچکرم
الا:شما برید منم میام
ا ت:حتما
من و لیا از پله ها اومدیم بالا سر جامون نشستیم اکیپ قبلا عقب بود الان اومده وسط جوری که سمت راست ما هست اما خوب چنتا صندلی فاصله داریم
🔮
بچهها ببخشید دیروز حالم بد بود نتونستم پارت 27رو بزارم
فردا صبح پاشدم
ا ت:لیا.. لیاااااا
لیا:بله بله ها چیشد من کجا، الااا چرا منو بغل کردی
الا با خونسردی کامل پاشد کش و قوسی رفت
الا:هوممم صبح بخیر
ا ت:لیا برو یه دوش بگیر بیا خوشکل کنیم الا توهم همینطور
الا:باشه من الان دوش میگیرم
لیا:منم سریع دوش میگیرم میام
( منحرفا هر اتاق دوبلکسه🙄)
منم رفتم صبحونه حاضر کردم دخترا اومدن خوردیم بعد رفتیم اماده بشیم
ا ت:بچهها من این سه تا نیم بوت میزارم بپوشیم
الا:باشه
لیا:این جوراب ساق بلندا هم هست
الا:من امادم
ا ت:ارایشم کردی
الا:نه هنوز
لیا:بنظرم الا تو یه تیکه از موهاتو بالا ببند بقیش باز باشه
ا ت:اره این مدل خیلی بهت میاد
الا:باشه
لیا:من چی، وای خدا من موهامو چکار کنم
ا ت:وایسا فکر کنم، اول موهاتو بابلیس کن بعد دوتا تار از جلو موهات ببر عقب
لیا:اره این مدل خوبه، تو چکار میکنی
ا ت:منم موهامو بابلیس میکنم باز میزارم
لیا:اوکی
بعد از حدودا نیم ساعت اماده شدیم با نیم بوتای ست و عینک ست رفتیم مدرسه
سه تامون باهم وارد شدیم
بعله مین هو خانم پیش جیمین نشسته بود و دستش دور گردن جیمین بود جیمینم دستش پشت کمر مین هو بود کوکم به یه میز تکیه داده بود اون دختره که فکر کنم اسمش مین جه بودم به کوک تکیه داده بود
تهونگ پیششون نبود خوب خوبه تهونگ مثل اونا خیانت نمیکنه
تهونگ مارو که دید اومد پیشمون و بلند جوری که همه کلاس بشنون گفت
تهونگ :به به خوشکل خانما خوشکل بودین خوشکلتر شدین
هر سه تامون باهم عینکامون رو درآوردیم
لیا: مرسی شوهر خواهر
ا ت:مرسی تهونگا توهم خیلی خوشتیپ شدی
تهونگ :مچکرم
الا:شما برید منم میام
ا ت:حتما
من و لیا از پله ها اومدیم بالا سر جامون نشستیم اکیپ قبلا عقب بود الان اومده وسط جوری که سمت راست ما هست اما خوب چنتا صندلی فاصله داریم
🔮
بچهها ببخشید دیروز حالم بد بود نتونستم پارت 27رو بزارم
۳۳.۲k
۰۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.