رمان دورترین نزدیک کاور شخصیت فاطینا
#پارت_۱۱۷
+اره ترانه خانوم، وقتی فاز میگیرید همینه دیگه تا اخر راه نمی فهمید چی به چیه
_بهتر من تو لحظه زندگی میکنم
تو حساب نفس کشیدنتم دستته خو
+نخیر بهتره بگیم من منطقی و بابرنامه پیش میرم
_حالا هرچی، به هرحال من راضیم ولی تو خیلی کسل کننده رفتار میکنی اگه منم که نبودم الان خوزستان بودی سریه جلسه مزخرف بعدشم سردرد و...
+پیش بینی خوبیه!منکه راضی بودم حیف دیگه نشد
_خوش میگذره! اصا بیا شرط بندی!
+سرچی؟!
_تا وقتی اینجاییم مسابقه هرکی باخت حق با طرف مقابله
+خب ته ش چی بخوام ازت؟
_اولا اعتماد به اتمسفرت قابل تحسینه ثانیا قرار نیست برنده چیزی بخواد فقط میگم معلوم میشه حق با کیه! اگه بت خوش نگذشت گیریم حرف تو درست ولی اگه خوب بود بازم منو میبری ی جایی مسافرت!
+خب معلومه که میبرم، اما ب فرض محال اومدیم دلم سوخت گفتم باشه تو بردی! من هیجا نمیاما مگر اینکه سال جدید که میوفته همون تابستون!
_باشه بابا می بینیم! الانم ناهار قیمه قیمه!
با لبخندسرشو تکون داد
_چیه؟!
+همیشه یهویی جوری هوس چیزای مختلف میکنی ادم به حامله نبودنت شک میکنه!
_ وات! مثلا از تو حامله باشم؟
یه لحظه سکوت و بعد ماهور منفجر شد
منم که تازه گرفتم چی میگم بزور جلو خودمو میگرفتم نخندم
_چیه؟ از دهنم پرید اصا تصورشم نباس کرد بچه ای ک به تو بره واوووه مای شت
+خوشم میاد تا ته ماجرارو میری
بنده یادم نمیاد به کسی پیشنهااد ازدواج داده باشم چه برسه به بحث بچه برسم پس پیاده شو اروم تر بریم
_ اصا تو بده من نمیگیرمت از خداتم باشه
+ترانه چن چندی؟!
چی میگی
مث بز میخندید مرتیکه بیشعور
رومو کردم اونور اه اگه من روتو کم نکنم ترانه نیسم!
یه خونه باحال رفتیم خیلی جای قشنگی بود عجب چیزیه واقن داشتیم ناهار میخوردیم
+ترانه با سامی حرف زدین؟!
_واای اره که چی؟
+خب؟!
_خب چی؟
+نتیجه!؟
_هیچی نذاشتم حرف بزنه ک
+کی میخواید تمومش کنید بچه نیستید که درسته اشتباه کردن ولی زیادی گندش نکنید خصوصا اونا
_عذرخواهی رفتار بسیار پسندیده ایست! هروقت اومدن گفتن ببخشید ببینم چی میشه
+یکی دوماه دیگه نامزدی سپنتا و بهاره
_خب بسلامتی خوشبخت باشن
+هیچی نا اونموقع حل میکنید همه چیو تامام
_بستگی داره
+خب؟ دانشگاه چطوره؟!
_سلام میرسونه
+میخام بدونم جلو من تظاهر به فعال بودن میکنی یا کلا یه پا معماری
_اولین هدفیه که بصورت جدی تلاش میکنم براش!
خواسته بچگیم ارزوی بابام ک همش میگفت خانوم مهندس
+چه خوب! پس امیدی بهت هست
_بودهست خواهدبود،چش دیدنشو نداشتی لابد
خندید
+حالت خوش نیست
دستشوگذاشت روپیشونیم
+تبم ک نداری
_مسخره
+اره دیگه اونروزاک پرستارخانوم میشم خوبه الان بت رو
دادم پررو شدی
_وقت هس بر جبران ایشالا دیدی مریض شدی پرستارت شدم!...
خدانکنه!
#دورترین_نزدیک
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #خاصترین #تکست_خاص #love #عاشقانه #عشق #دخترونه
+اره ترانه خانوم، وقتی فاز میگیرید همینه دیگه تا اخر راه نمی فهمید چی به چیه
_بهتر من تو لحظه زندگی میکنم
تو حساب نفس کشیدنتم دستته خو
+نخیر بهتره بگیم من منطقی و بابرنامه پیش میرم
_حالا هرچی، به هرحال من راضیم ولی تو خیلی کسل کننده رفتار میکنی اگه منم که نبودم الان خوزستان بودی سریه جلسه مزخرف بعدشم سردرد و...
+پیش بینی خوبیه!منکه راضی بودم حیف دیگه نشد
_خوش میگذره! اصا بیا شرط بندی!
+سرچی؟!
_تا وقتی اینجاییم مسابقه هرکی باخت حق با طرف مقابله
+خب ته ش چی بخوام ازت؟
_اولا اعتماد به اتمسفرت قابل تحسینه ثانیا قرار نیست برنده چیزی بخواد فقط میگم معلوم میشه حق با کیه! اگه بت خوش نگذشت گیریم حرف تو درست ولی اگه خوب بود بازم منو میبری ی جایی مسافرت!
+خب معلومه که میبرم، اما ب فرض محال اومدیم دلم سوخت گفتم باشه تو بردی! من هیجا نمیاما مگر اینکه سال جدید که میوفته همون تابستون!
_باشه بابا می بینیم! الانم ناهار قیمه قیمه!
با لبخندسرشو تکون داد
_چیه؟!
+همیشه یهویی جوری هوس چیزای مختلف میکنی ادم به حامله نبودنت شک میکنه!
_ وات! مثلا از تو حامله باشم؟
یه لحظه سکوت و بعد ماهور منفجر شد
منم که تازه گرفتم چی میگم بزور جلو خودمو میگرفتم نخندم
_چیه؟ از دهنم پرید اصا تصورشم نباس کرد بچه ای ک به تو بره واوووه مای شت
+خوشم میاد تا ته ماجرارو میری
بنده یادم نمیاد به کسی پیشنهااد ازدواج داده باشم چه برسه به بحث بچه برسم پس پیاده شو اروم تر بریم
_ اصا تو بده من نمیگیرمت از خداتم باشه
+ترانه چن چندی؟!
چی میگی
مث بز میخندید مرتیکه بیشعور
رومو کردم اونور اه اگه من روتو کم نکنم ترانه نیسم!
یه خونه باحال رفتیم خیلی جای قشنگی بود عجب چیزیه واقن داشتیم ناهار میخوردیم
+ترانه با سامی حرف زدین؟!
_واای اره که چی؟
+خب؟!
_خب چی؟
+نتیجه!؟
_هیچی نذاشتم حرف بزنه ک
+کی میخواید تمومش کنید بچه نیستید که درسته اشتباه کردن ولی زیادی گندش نکنید خصوصا اونا
_عذرخواهی رفتار بسیار پسندیده ایست! هروقت اومدن گفتن ببخشید ببینم چی میشه
+یکی دوماه دیگه نامزدی سپنتا و بهاره
_خب بسلامتی خوشبخت باشن
+هیچی نا اونموقع حل میکنید همه چیو تامام
_بستگی داره
+خب؟ دانشگاه چطوره؟!
_سلام میرسونه
+میخام بدونم جلو من تظاهر به فعال بودن میکنی یا کلا یه پا معماری
_اولین هدفیه که بصورت جدی تلاش میکنم براش!
خواسته بچگیم ارزوی بابام ک همش میگفت خانوم مهندس
+چه خوب! پس امیدی بهت هست
_بودهست خواهدبود،چش دیدنشو نداشتی لابد
خندید
+حالت خوش نیست
دستشوگذاشت روپیشونیم
+تبم ک نداری
_مسخره
+اره دیگه اونروزاک پرستارخانوم میشم خوبه الان بت رو
دادم پررو شدی
_وقت هس بر جبران ایشالا دیدی مریض شدی پرستارت شدم!...
خدانکنه!
#دورترین_نزدیک
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #خاصترین #تکست_خاص #love #عاشقانه #عشق #دخترونه
۱۲.۲k
۲۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.