پارت 6
پارت 6
فیک=پدر به دخترش تجاوز میکنه
از زبان رادمی
بعد حرکت کردن رفتن منطقه ازاد خرید بعد خرید رفتن یکم شهر بازی بعد شهر بازی رفتن ساحل منطقه آزاد نشستن و جونگ کوک گفت...
-عزیزم میخام یه چیزی بهت بگم
+بگو عزیزم
-دخترمون الان یتیم خونه هست و مادرت چند ساله مرده و ما الان میخایم بریم سره قبر خالت یعنی خواهر مادرت که به خاطره آجنه ها تسخیر شد و مرد
+چ چ چ چیییییییییییی(داد و عصبی و گریه)
چی داری میگی تو همه ی اینا دوروغ بود مرتیکه ی عوضی!
-اره
+م م من مگه خاله دارم؟
مامانم چیزی بهم نگفته بود؟
-اره داری
مامانت بهت چیزی نگفت میخاست به سن 18 برسی بعد بهت بگه
+مادر مت کی مرد کی اونو کشت؟
دخترمون چرا یتیم خونست هاااااا جواب منو بدهههههه
-عزیزم اروم باش
+چی اروم باشم مادرم مرده دخترم یتیم خونست و ما الان ایرانیک به جای تایلند من خاله دارم و مرده خالمم یک ایرانی بوده و من خبر نداشتم؟؟؟؟؟؟😢
حالا اروم باشممممم هااااااا(داد و عصبی و گریه)
-ببین الان میبرمت پیش خالت
+زود بریم من تاقت ندارم
بعد برام توضیح میدی مادر چرا مرد اون که جوون بود حالش خوب بود
-باشه توضیح میدم حالا بیا بریم پیش خالت
+باشه
از زبان رادمی
یونا و جونگ کوک رفتن سره قبر خاله تسخیر شدش و یونا کلی گریه کرد... جونگ کوک یه نقشه ای داشت برای همون یونا رو برد پیش خالش... جونگ کوک میخاست یونا رو پرت کنه داخل چاله و زنده زنده چالش کنه.... جونگ کوک یه چاله پیش قبر خالش کنده بود و یونا پرسید...
+این چاله برای چی اینجاست؟
-برای کشتن توووو😈
+چ چ چیییییییییییی
از زبان رادمی
جونگ کوک یونا رو خل داد داخله چاله و یونا هرچقدر داد زد کسی نشنید و جونگ کوک روی یونا گل ریخت تا زنده زنده چال بشه و بمیره جونگ کوک فقط میخاست بدن یونا رو دست کاری کنه و بکشتش جونگ کوک اصلا یونا رو دوست نداشت برای همین هم یونا رو کشت هم مادرش رو فقط من دختر یونا یعنی به رنا... جونگ کوک دیگه برنگشت امریکا به رنا مپندار یتیم خونه و خودکشی کرد و مرد و جونگ کوک رفت ایتالیا پیش مادرش و همونجا تا ابد زندگی کرد و جونگ کوک یه قاتل زنجیره ای بود...
فیکم تا پارت 6 ادامه داشت داستانش زیاد طولانی نبود ببخشید دیگه:)
اگه بازم فیک میخاین بگید:)🤍🍥🐇
فیک=پدر به دخترش تجاوز میکنه
از زبان رادمی
بعد حرکت کردن رفتن منطقه ازاد خرید بعد خرید رفتن یکم شهر بازی بعد شهر بازی رفتن ساحل منطقه آزاد نشستن و جونگ کوک گفت...
-عزیزم میخام یه چیزی بهت بگم
+بگو عزیزم
-دخترمون الان یتیم خونه هست و مادرت چند ساله مرده و ما الان میخایم بریم سره قبر خالت یعنی خواهر مادرت که به خاطره آجنه ها تسخیر شد و مرد
+چ چ چ چیییییییییییی(داد و عصبی و گریه)
چی داری میگی تو همه ی اینا دوروغ بود مرتیکه ی عوضی!
-اره
+م م من مگه خاله دارم؟
مامانم چیزی بهم نگفته بود؟
-اره داری
مامانت بهت چیزی نگفت میخاست به سن 18 برسی بعد بهت بگه
+مادر مت کی مرد کی اونو کشت؟
دخترمون چرا یتیم خونست هاااااا جواب منو بدهههههه
-عزیزم اروم باش
+چی اروم باشم مادرم مرده دخترم یتیم خونست و ما الان ایرانیک به جای تایلند من خاله دارم و مرده خالمم یک ایرانی بوده و من خبر نداشتم؟؟؟؟؟؟😢
حالا اروم باشممممم هااااااا(داد و عصبی و گریه)
-ببین الان میبرمت پیش خالت
+زود بریم من تاقت ندارم
بعد برام توضیح میدی مادر چرا مرد اون که جوون بود حالش خوب بود
-باشه توضیح میدم حالا بیا بریم پیش خالت
+باشه
از زبان رادمی
یونا و جونگ کوک رفتن سره قبر خاله تسخیر شدش و یونا کلی گریه کرد... جونگ کوک یه نقشه ای داشت برای همون یونا رو برد پیش خالش... جونگ کوک میخاست یونا رو پرت کنه داخل چاله و زنده زنده چالش کنه.... جونگ کوک یه چاله پیش قبر خالش کنده بود و یونا پرسید...
+این چاله برای چی اینجاست؟
-برای کشتن توووو😈
+چ چ چیییییییییییی
از زبان رادمی
جونگ کوک یونا رو خل داد داخله چاله و یونا هرچقدر داد زد کسی نشنید و جونگ کوک روی یونا گل ریخت تا زنده زنده چال بشه و بمیره جونگ کوک فقط میخاست بدن یونا رو دست کاری کنه و بکشتش جونگ کوک اصلا یونا رو دوست نداشت برای همین هم یونا رو کشت هم مادرش رو فقط من دختر یونا یعنی به رنا... جونگ کوک دیگه برنگشت امریکا به رنا مپندار یتیم خونه و خودکشی کرد و مرد و جونگ کوک رفت ایتالیا پیش مادرش و همونجا تا ابد زندگی کرد و جونگ کوک یه قاتل زنجیره ای بود...
فیکم تا پارت 6 ادامه داشت داستانش زیاد طولانی نبود ببخشید دیگه:)
اگه بازم فیک میخاین بگید:)🤍🍥🐇
۱۰.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.