پارت 5
پارت 5
فیک=پدر به دخترش تجاوز میکنه
-برو وسایل هاتو جمع کن میخایم بریم تایلند
+باشه
از زبان رادمی
جونگ کوک داشت دوروغ میگفت میخاست یونا رو ببره به ایران چون خواهر مامانش داخل ایران مرده بود به خاطره آجنه تسخیر شده بود برای همون میخاست یونا رو ببره سر قبر خواهر مامانش یعنی خاله ی یونا ولی یونا از هیچی خبر نداشت تا اینکه رفتن به فرودگاه و سوار هواپیما شدن بعد چند ساعت رسیدن ایران ولی به رنا رو نبرده بودن به رنا رو گزاشته بودن یتیم خونه و یونا خبر نداشت که به رنا یتیم خونس فکر میکرد که پیش مادرشه و یونا خبر نداشت که مادرش مرده بعد اینکه رسیدن ایران یونا گفت...
+عزیزم ما اینجا چیکار میکنیم مگه نباید میرفتیم تایلند؟
-بلیت رو اشتباهی گرفتم برای همون اومدیم ایران
+اها خب بلیت رو پس میدادی
-پس نگرفتن
+اها باشه اشکالی نداره ایران هم خوبه برای گردشگری
ولی زود باید برگردیم پیش به رنا و مادرم
-باشه باشه برمیگردیم ولی یکم بگردیم خوش بگذرونیم
+باشه عزیزم ولی من نگرانم
-نگران چی؟!
+نگران اینکه از تایلند اومدین ایران و چندساله از مادرم خبر ندارم و الان دخترم پیش مادرمه!
-نگران نباش هم مادرت خوبه هم تو ایران بهمون خوش میگزره دخترمون هم خیلی خوشحاله از اینکه پیش مادربزرگشه
+باشه بهت اعتماد میکنم،،،الان کجا بریم من جاهای گردشگری ایران رو نمیشناسم اخه مامان از ایران بهم نگفته!
-ما الان میریم کیش و میریم هتل یه اتاق میگیریم وقتی صبح شد میریم ساحل و کلی خوش میگذرونیم بعدش میریم منطقه ازاد خرید میکنیم
+باشه عشقم
از زبان رادمی
یونا دلش خوش بود که مادرش زندست و دخترش پیش مادرشه و ایران برای خوشگذرونی اومدن وای همهی اینا دوروغ بود مادر یونا مرده بود و دخترش یتیم خونه بود و ایران اومدن که برن قبرستون سر قبره خالش یعنی خواهر مادرش کیش و منطقه آزاد دوروغ نبود بعد این ها یونا و جونگ کوک میرن سر قبر خاله یونا که یونا اصلا خبر نداشت خاله داره و خالش به خاطره آجنه تسخیر شده بود پ مرده بود...
یونا و جونگ کوک رسیدن کیش و رفتن هتل به اتاق بگیرن...
علامت آقای هتل دار¢
-سلام آقا ما یه اتاق لوکس میخاستیم و استخر هم داشته باشه
¢چشم به فرمایید این کلید شماره اتاق 275 هست خوش بگذره بهتون
-ممنون
+ممنون فقط یه چیزی آقا؟
¢بله بفرمایید
+برای صبحانه میشه داخل استخر خورد؟
¢اره خانم چرا نشه
+خیلی ممنون
-برای چی این سوال رو پرسیدی؟ (اروم)
+می خواستم عاشقانه داخل استخر صبحانه بخوریم
-اها باشه بیت بریم اتاقمون
از زبان رادمی
یونا و جونگ کوک رفتن اتاقشون و بعد رفتن استخر بعد از استخر اومدن بیرون شب شد رفتن خوابیدن بعد که صبح شد رفتن داخل استخر تا صبحانه بخورن بعد که خوردن رفتن ساحل بعدش حرکت کردن...
فیک=پدر به دخترش تجاوز میکنه
-برو وسایل هاتو جمع کن میخایم بریم تایلند
+باشه
از زبان رادمی
جونگ کوک داشت دوروغ میگفت میخاست یونا رو ببره به ایران چون خواهر مامانش داخل ایران مرده بود به خاطره آجنه تسخیر شده بود برای همون میخاست یونا رو ببره سر قبر خواهر مامانش یعنی خاله ی یونا ولی یونا از هیچی خبر نداشت تا اینکه رفتن به فرودگاه و سوار هواپیما شدن بعد چند ساعت رسیدن ایران ولی به رنا رو نبرده بودن به رنا رو گزاشته بودن یتیم خونه و یونا خبر نداشت که به رنا یتیم خونس فکر میکرد که پیش مادرشه و یونا خبر نداشت که مادرش مرده بعد اینکه رسیدن ایران یونا گفت...
+عزیزم ما اینجا چیکار میکنیم مگه نباید میرفتیم تایلند؟
-بلیت رو اشتباهی گرفتم برای همون اومدیم ایران
+اها خب بلیت رو پس میدادی
-پس نگرفتن
+اها باشه اشکالی نداره ایران هم خوبه برای گردشگری
ولی زود باید برگردیم پیش به رنا و مادرم
-باشه باشه برمیگردیم ولی یکم بگردیم خوش بگذرونیم
+باشه عزیزم ولی من نگرانم
-نگران چی؟!
+نگران اینکه از تایلند اومدین ایران و چندساله از مادرم خبر ندارم و الان دخترم پیش مادرمه!
-نگران نباش هم مادرت خوبه هم تو ایران بهمون خوش میگزره دخترمون هم خیلی خوشحاله از اینکه پیش مادربزرگشه
+باشه بهت اعتماد میکنم،،،الان کجا بریم من جاهای گردشگری ایران رو نمیشناسم اخه مامان از ایران بهم نگفته!
-ما الان میریم کیش و میریم هتل یه اتاق میگیریم وقتی صبح شد میریم ساحل و کلی خوش میگذرونیم بعدش میریم منطقه ازاد خرید میکنیم
+باشه عشقم
از زبان رادمی
یونا دلش خوش بود که مادرش زندست و دخترش پیش مادرشه و ایران برای خوشگذرونی اومدن وای همهی اینا دوروغ بود مادر یونا مرده بود و دخترش یتیم خونه بود و ایران اومدن که برن قبرستون سر قبره خالش یعنی خواهر مادرش کیش و منطقه آزاد دوروغ نبود بعد این ها یونا و جونگ کوک میرن سر قبر خاله یونا که یونا اصلا خبر نداشت خاله داره و خالش به خاطره آجنه تسخیر شده بود پ مرده بود...
یونا و جونگ کوک رسیدن کیش و رفتن هتل به اتاق بگیرن...
علامت آقای هتل دار¢
-سلام آقا ما یه اتاق لوکس میخاستیم و استخر هم داشته باشه
¢چشم به فرمایید این کلید شماره اتاق 275 هست خوش بگذره بهتون
-ممنون
+ممنون فقط یه چیزی آقا؟
¢بله بفرمایید
+برای صبحانه میشه داخل استخر خورد؟
¢اره خانم چرا نشه
+خیلی ممنون
-برای چی این سوال رو پرسیدی؟ (اروم)
+می خواستم عاشقانه داخل استخر صبحانه بخوریم
-اها باشه بیت بریم اتاقمون
از زبان رادمی
یونا و جونگ کوک رفتن اتاقشون و بعد رفتن استخر بعد از استخر اومدن بیرون شب شد رفتن خوابیدن بعد که صبح شد رفتن داخل استخر تا صبحانه بخورن بعد که خوردن رفتن ساحل بعدش حرکت کردن...
۶.۵k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.