فیک یونگی
فیکیونگی
فصل۲
P.²³
فیلیکس ـ عههه آریاااا بیا بغلم داداش!*رفت بغل اریا*
اریا ـ دلم براتون تنگ شده بود..مخصوصا تو ات!
ات ـ عواا خجالتم نده...گمشین بریم داخل..
فیلیکس ـ باشع
ات ـ برو بچهارو بیار بینم
ف ـ اوکی
یونگیویو
توی اتاق ات نشسته بودیم..
اتاقش نصفش مشکیه نصفش صورتی! وای چ جالب!
در همین حین ک داشتم می اندیشیدم یهو فیلیکس اومد
یونگی ـ فیلسکس چیشددد؟
ف ـ بیاین بیرون داداچا، همهچی درست شد..
اتویو
ریا نباشه من هم اریارو دوس دارم هم فیلیکسو...بینشون موندم..واییی الان وقت این حرفا نیس..
ات ـ اومدین؟معرفی میکنم..دوسته خیلیی صمیمیم اریا!
یونگی ـ واتتت؟!
ات ـ لامپ هزار وات...مشکلیه بگو حلش کنیم
اریا ـ عجیجم..معرفی میکنی؟
ات ـ اوو اره..این دوسته خیلی خیلی خیلی صمیمیم ک دربارهش گفته بودم یونا
اینم داداشه غرغرو و در عین حال ژزاف
اینم دوست داداچم یونگی، اینم عاشق نارنگیه مثله ما!
اینم داداچه دوسته داداچم سوهو
این خیلی کیوته جدا!
اینم تهیونگ دوسته قدیمیه مننن
ایشون خیلی هاته!
اریا ـ اووو خشوقتم*لبخند*
کوک ـ احساس میکنم...انگار...همو دوسـ...
اریا ـ یکمی بگی نگی!
تهیونگ ـ چ گوها..
ات ـ اها چی گفتی؟
تهیونگ ـ سس خوردم عشقم😂❤️
ات ـ الان شد..
یونگی ـ ات..بازم نارنگی داری؟
ات ـ اره..بیاین ما بریم نارنگی بخوریم، شماعم ی گوهی بخورین دیه!
یونگیویو
این اریا خیلی ب ات میچسبه، داره میره روی مخم!
ات ـ یونگی، یونگی، هویییییی
یونگی ـ چیه؟
ات ـ بیا نارنگی!
ـــــــــــ
نظرتون پیشتوتیا؟♡♬
فصل۲
P.²³
فیلیکس ـ عههه آریاااا بیا بغلم داداش!*رفت بغل اریا*
اریا ـ دلم براتون تنگ شده بود..مخصوصا تو ات!
ات ـ عواا خجالتم نده...گمشین بریم داخل..
فیلیکس ـ باشع
ات ـ برو بچهارو بیار بینم
ف ـ اوکی
یونگیویو
توی اتاق ات نشسته بودیم..
اتاقش نصفش مشکیه نصفش صورتی! وای چ جالب!
در همین حین ک داشتم می اندیشیدم یهو فیلیکس اومد
یونگی ـ فیلسکس چیشددد؟
ف ـ بیاین بیرون داداچا، همهچی درست شد..
اتویو
ریا نباشه من هم اریارو دوس دارم هم فیلیکسو...بینشون موندم..واییی الان وقت این حرفا نیس..
ات ـ اومدین؟معرفی میکنم..دوسته خیلیی صمیمیم اریا!
یونگی ـ واتتت؟!
ات ـ لامپ هزار وات...مشکلیه بگو حلش کنیم
اریا ـ عجیجم..معرفی میکنی؟
ات ـ اوو اره..این دوسته خیلی خیلی خیلی صمیمیم ک دربارهش گفته بودم یونا
اینم داداشه غرغرو و در عین حال ژزاف
اینم دوست داداچم یونگی، اینم عاشق نارنگیه مثله ما!
اینم داداچه دوسته داداچم سوهو
این خیلی کیوته جدا!
اینم تهیونگ دوسته قدیمیه مننن
ایشون خیلی هاته!
اریا ـ اووو خشوقتم*لبخند*
کوک ـ احساس میکنم...انگار...همو دوسـ...
اریا ـ یکمی بگی نگی!
تهیونگ ـ چ گوها..
ات ـ اها چی گفتی؟
تهیونگ ـ سس خوردم عشقم😂❤️
ات ـ الان شد..
یونگی ـ ات..بازم نارنگی داری؟
ات ـ اره..بیاین ما بریم نارنگی بخوریم، شماعم ی گوهی بخورین دیه!
یونگیویو
این اریا خیلی ب ات میچسبه، داره میره روی مخم!
ات ـ یونگی، یونگی، هویییییی
یونگی ـ چیه؟
ات ـ بیا نارنگی!
ـــــــــــ
نظرتون پیشتوتیا؟♡♬
۹.۹k
۲۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.