فیک یونگی
فیکیونگی
فصل۲
P.²¹
(بعد از خوردن کلیی شیرموزو اینجور چیزا😂)
ات ـ هوفف ده کیلو اضافه کردم
یونا ـ گوه نخور تو از منم لاغر تر شدی!
یونگی ـ....میگم..چطوره بازی کنیم؟
ات ـ فکر خوبیه!
همه ـ ایولل
تهیونگ ـ چی بازی؟
ات ـ ی بازی سراغ دارم! یار میکشیم بعدش یکی از اعضای گروهو انتخاب میکنین میاد چشماشو میبندیم و میره دنبال گروه مقابل..چطوره؟
کوک ـ خیلی خوبههه! بیاین شروع کنیم! من ات رو میارم توی گروه خودم
یونا ـ منم بیار پیش اتتتت!
کوک ـ یونا هم توی تیم من، سوهو توام بیا
یونگی ـ خب پس تیم ماهم منو تهیونگیم فقد؟باووو نمیشهه کمیمممم
ات ـ عوممم...خب من میرم بیرون این دستو، دست بعدی یونا بره بیرون، اون یکی دستم کوک
همه ـ عالیه!
ات ـ خب کی میخاد چشماشو ببندیم؟ سوهو تو بیا!
سوهو ـ اوکی
(¹مین بعد)
ات ـ خب امادهاین؟
همه ـ ارهه
ات ـ خب سوهو قشنگگ بگرداا
سوهو ـ باشه..
سوهوویو
داشتم دنبال تیم مقابل میگشتم یهو پام لیز خورد، وایی روی کی افتادم؟ اخه لبا.مون بهم دیگه خورد!
چشممو باز کردم، شتتتتتت
سوهو ـ یو..نا ببخشی..د
یونا ـ عوم..من..من میرم بالا
سوهو ـ منم میرم دسشویی!
(گمو گور شدن😂)
ات ـ اوخیی خجالت کشیدن
کوک ـ ینی میگی یکی الان تورو ببوشه خجالت نمیکشی؟
ات ـ ن چرا
کوک ـ هوم اوکی*خمار داشت میرفت سمت ات*
ات ـ ک.صخل برقی تو داداشمیییی*داد*
کوک ـ عه راس میگی، رفته بودم توی حس..
ات ـ گوه خوردی! خب شروع کنیم؟
همه ـ اره
کوک ـ ات ایندفه تو چشمتو ببند
ات ـ اوکی!
اتویو
خبب من چونکه گوشام تیزه راحت پیداشون میکنم..ولی حس خدبی ندارم این طرفی برم..بزار برم حداقل تلافی کنم
اخخخ افتادم..شت روی کی؟ اتفاق سوهو برای منم افتاد!
چشممو باز کردم..شتتتتتتتتتتتت سریع از روش بلند شدم
یونگی ـ اخخ کمرمممم، بهت نمیخوره انقد سنگین باشییی
ات ـ خدمتکارررررررر*عربده*
خدمتکار ـ ب..له
ات ـ اینجا چر..هیچی برو تو خوردم درستش میکنم..
خدمتکار ـ چ..شم، پس من..فعلا... میرم...
ات ـ همه ی خدمتکارا برین خودنتون..
کوک ـ چیشده؟
ات ـ الان میفهمیم..
همه ی خدمتکارا ـ چشم خانم
ات ـ میونگ، تو وایسا..
میونگ ـ ب...له چیزی ش..ده؟
ات ـ چرا استرس گرفتی؟ اوو صبر کن فک کنم،بخاطر اینه ک تو این دوربیند اینجا کار گذاشتی!
نکنه برای دال کار میکنی؟
میونگ ـ خ..انم گوه خوردم
ات ـ دیگه دیره..
ــــــ
نظرتون توت فرنگیا؟❥
فصل۲
P.²¹
(بعد از خوردن کلیی شیرموزو اینجور چیزا😂)
ات ـ هوفف ده کیلو اضافه کردم
یونا ـ گوه نخور تو از منم لاغر تر شدی!
یونگی ـ....میگم..چطوره بازی کنیم؟
ات ـ فکر خوبیه!
همه ـ ایولل
تهیونگ ـ چی بازی؟
ات ـ ی بازی سراغ دارم! یار میکشیم بعدش یکی از اعضای گروهو انتخاب میکنین میاد چشماشو میبندیم و میره دنبال گروه مقابل..چطوره؟
کوک ـ خیلی خوبههه! بیاین شروع کنیم! من ات رو میارم توی گروه خودم
یونا ـ منم بیار پیش اتتتت!
کوک ـ یونا هم توی تیم من، سوهو توام بیا
یونگی ـ خب پس تیم ماهم منو تهیونگیم فقد؟باووو نمیشهه کمیمممم
ات ـ عوممم...خب من میرم بیرون این دستو، دست بعدی یونا بره بیرون، اون یکی دستم کوک
همه ـ عالیه!
ات ـ خب کی میخاد چشماشو ببندیم؟ سوهو تو بیا!
سوهو ـ اوکی
(¹مین بعد)
ات ـ خب امادهاین؟
همه ـ ارهه
ات ـ خب سوهو قشنگگ بگرداا
سوهو ـ باشه..
سوهوویو
داشتم دنبال تیم مقابل میگشتم یهو پام لیز خورد، وایی روی کی افتادم؟ اخه لبا.مون بهم دیگه خورد!
چشممو باز کردم، شتتتتتت
سوهو ـ یو..نا ببخشی..د
یونا ـ عوم..من..من میرم بالا
سوهو ـ منم میرم دسشویی!
(گمو گور شدن😂)
ات ـ اوخیی خجالت کشیدن
کوک ـ ینی میگی یکی الان تورو ببوشه خجالت نمیکشی؟
ات ـ ن چرا
کوک ـ هوم اوکی*خمار داشت میرفت سمت ات*
ات ـ ک.صخل برقی تو داداشمیییی*داد*
کوک ـ عه راس میگی، رفته بودم توی حس..
ات ـ گوه خوردی! خب شروع کنیم؟
همه ـ اره
کوک ـ ات ایندفه تو چشمتو ببند
ات ـ اوکی!
اتویو
خبب من چونکه گوشام تیزه راحت پیداشون میکنم..ولی حس خدبی ندارم این طرفی برم..بزار برم حداقل تلافی کنم
اخخخ افتادم..شت روی کی؟ اتفاق سوهو برای منم افتاد!
چشممو باز کردم..شتتتتتتتتتتتت سریع از روش بلند شدم
یونگی ـ اخخ کمرمممم، بهت نمیخوره انقد سنگین باشییی
ات ـ خدمتکارررررررر*عربده*
خدمتکار ـ ب..له
ات ـ اینجا چر..هیچی برو تو خوردم درستش میکنم..
خدمتکار ـ چ..شم، پس من..فعلا... میرم...
ات ـ همه ی خدمتکارا برین خودنتون..
کوک ـ چیشده؟
ات ـ الان میفهمیم..
همه ی خدمتکارا ـ چشم خانم
ات ـ میونگ، تو وایسا..
میونگ ـ ب...له چیزی ش..ده؟
ات ـ چرا استرس گرفتی؟ اوو صبر کن فک کنم،بخاطر اینه ک تو این دوربیند اینجا کار گذاشتی!
نکنه برای دال کار میکنی؟
میونگ ـ خ..انم گوه خوردم
ات ـ دیگه دیره..
ــــــ
نظرتون توت فرنگیا؟❥
۱۲.۱k
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.