هر روزی که سرد بود

هر روزی که سرد بود؛
قهوه ات را نیم خورده رها کردی...
پشت پنجره ایستادی؛
سیگار را بوسیدی و با خشم فریاد زدی:
چرا دوستم نداری لعنتی؟
هر روزی که با بغض و بدون حرف
رفتی و در را نبستی
پالتو نپوشیده به سرما و تنهایی خیابان پناه بردی
هر روزی که هر چه برگشتی و نگاه کردی پشت سرت نبودم!
هر روز که با این حال خراب رسیدی به کافه ی همیشگی
نشستی و دیدی بدون سفارش دو فنجان قهوه آماده است
هر روزی که بی هوا گونه ات را بوسیدم و گفتم
ترنج خاتون جان...
سرد است
قهر هم میکنی لباس گرم بپوش!
آن روز
هر روز!
روز عشق است!
نه؟
دیدگاه ها (۳)

ﺗﻨﻬــــــﺎﻳَﻢ....ﺗﻨﻬــــــﺎﯼ ﺗﻨـــﻬـــﺎ...ﺍﻣـــــﺎ ﺩﻟــــﻢ ﻧ...

زیر آوار نگاهت نفسی هست هنوززیراور نگاهت چشم براهی هست هنوزز...

کوچه ای را بــود نامش معــرفتمردمــانش با مــرام از هــر جهت...

ابری شده...چشمم...که...دلی سیر بباردتا بعد تو...دیگر...به کس...

چندپارتی☆درخواستی>>>p.2_یه طور حرف نزن که انگار چیکار کردی.....

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

حلقه ی اعتماد ماه ها گذشت. سئول دیگر برایم شهر نورها و آوازه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط