دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی من

دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی من
part : 02
داشتم میرفتم که دیدم جونگکوک از پشت بغلم کرد


جونگکوک : ببخشید بیب ، این روزا سرم خیلی شلوغه ..
ات : ولم کن بخششی هم درکار ...

اومدم بگم بخششی درکار نیس که جونگکوک لباشو گذاشت رو لبام و حرف تو دهنم ماسید
بزور از خودم جداش کردم که گفت :

جونگکوک : میدونم این روزا ازم دلخوری ولی من بدون تو نمیتونم
ات : جونگکوک بسه

دیدم یه بغض خاصی تو چشماشه که قند تو دلم آب شد . بغلش کردم که منو به خودش فشرد ، اینجا بود که کرمم فعال شده بود ( کرمت گوه خورده 🥸 )

ات : خدافظ میخوام برم خونه خودم * سرد *
جونگکوک یعنی چی ، وایسا ببینم * یکم بلند *

( ویو خونه )
رفتم یه دوش آب سرد گرفتم . نشستم رو کاناپه و مشغول فکر کردن شدم ، به خودم اومدم دیدم شب شده .
از اونجایی که جونگکوک کلاسای خصوصی دخترانه داره یکم نگران شدم ولی ..... نه نه نه نمیتونم بابت اون اتفاق ببخشمش
در همون حین گوشیم زنگ خورد .... جونگکوک بود :(

جونگکوک : هنوز باهام قهری ؟
ات : ....... * سکوت *
جونگکوک: چرا حرف نمیزنی * یکم با صدای بلند *
ات : حرفی ندارم * سرد *
چرا زنگ زدی ؟
جونگکوک : آماده شو میخوایم بریم بیرون

( ویو ات )
خیلی وقت بود بیرون نرفته بودم پس قبول کردم :(


ادامه دارد 🦋
همراه باشید 😅
دیدگاه ها (۷)

دوستان عزیز و گل گلاب 🤣شبتون بخیر راستش من این فیک جدید رو خ...

خیلی وقت بود بیرون نرفته بودم پس قبول کردم رفتم تو اتاقم که ...

دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی من part : 01( ویو ات ) باز ای...

سلامممممممماز اونجایی که دیگه قرار نیس فیک #رمان_پس_از_جدایی...

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

گل وحشی منپارت ۶ ویو اتخیلی واقعا درد داشتم که تهیونگ از اتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط