دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی من

دوست پسر روانی ولی دوست داشتنی من

part : 01

( ویو ات )
باز این دختره تخم///سگ داشت خودشو برا پسرا لوس میکرد ... شیطونه میگفت بزنم صدا سگ بده دلم خنک شه

جونگکوک : کیم ات ، بیا برگتو بگیر
ات : حداقل یه ۰/۵ نفره اضافه تر میدادی
جونگکوک : یذره درس نخونی
ات : ساکت شو ،،، فضولیش به تو نیومده
جونگکوک : باشه ..... باشه

برگه رو گرفتم و رفتم نشستم که یوری اومد نزدیکم
یوری : میبینم که بد افتادی ،،،، جونگکوکیم بهت نمره نداد ( با عشوه )

اعصابم خورد شد و وقتی داشت میرفت پامو گذاشتم جلوش که با خاک یکسان شد
همه داشتن میخندیدن که یهو جونگکوک گفت :


جونگکوک : کیمممم اتتتتتت پاشو برو دفترر
با کمال آرامش کیفمو برداشتم و رفتم دفتر که دیدم هیچ گو//هی تو دفتر نی ، جونگکوک اومد :(


ات : ریدی تو اعصابم الان میخوای چی بگی ..؟
جونگکوک : هیچی ... حالا بگو بینم چرا تستتو اینجور دادی ؟
ات : دیشب بدون مشورت با من مهمون دعوت کردی بعد انتظار داری امتحانو خوب بدم جناب جئون ؟
جونگکوک : اوووو ، الان شدم جناب جئون ؟ دیشب که رو تخت جیغ میزدی د//دی
ات : خفه شو


ادامه دارد 🦋
تا پارت های بعد همراه ما باشید 😅
شروع خشنی بود اما بازم همراه باشید 🤣🤣