ماه روشن من پارت 4
وقتی درو باز کردم دیدم که اون زن رو زمین افتاده و مرده
از زبان ا/ت
در رو باز کردم رفتم تو دیدم زن روی زمین افتاده و مرده روز دوتا پاهام زانو زدم و گریه کردم جوری که جیمین و میا هم صدای هق هق های گریمو شنیدن
از زبان جیمین
رفتم دیدم ا/ت دارن برای اون زن اب و غذا میریزه و میبره گفتم بزار بره تنها باشه
رفتم رو کاناپه نشستم و تلوزیون رو روشن کردم کیدراما دیدم وسطای فیلم بود که صدای گریه های ا/ت شنیدم و بدو بدو رفتم بالا دیدم ا/ت روی دوتا پاهاش زانو زده و داره گریه میکنه
-چی شده عشقم(با ترس و استرس)
+هق جیمین هق من من... هق(با هق و گریه زیاد)
-هیییییش هیچی نیست بیب من
+هق جیمین
-جونم
+اون زن یادته یه دختره رو کشت هق
-اره مگه چی شده(با تعجب)
+اون زن که اون دختره رو کشت اون دختره دوست من بود دوستی که از بچگی باهم بودیم اسمش لیاناست
-واقعا داری میگه بیب خب چرا زودتر نگفتی
دیگه اشکال نداره دوست ندارم چشمای خوشگل بیبیم رو اینجوری بیینما
+باشه(با لحن کیوت)
از زبان ا/ت
جیمین امد کلی دلداریم داد و من موضوع رو گفتم
دیدم میا هم امد با ته
(بچه ها میا رو با این علامت & و ته رو با این علامت/نشون میدم)
&ا/ت چیشده!
-هیچی نیست
&خب بعد بهمون بگیااا
-باش برید پایین الان ماهم میایم
& و/ باشه
-بیبی بیا بریم قربونت برم
+دوست دارم ددی
-منم بیب
از زبان ا/ت
جیمین منو براید استایل بغل کرد و برد تو اتاق مشترکمون گفت لباسامون رو عوض کنیم
از زبان جیمین
ا/ت براید استایل بغل کردم و بردم تو اتاق مشترکمون و گفتم بهش لباسامون رو عوض کنیم گفت باش
رفتیم رو کاناپه پیش میا و ته نشستیم
یه فیلم سینمایی کیدرامایی پلی کردیم و دیدیم
بعد تموم شدن فیلم میا گفت
(بچه ها از این به بعد اسم ا/ت عوض میشه و میشه هلیا اسم خودم رو گذاشتم)
&راستی هلیا چرا گریه میکردی!
+یادته اون زنه که یه دختره رو کشت
اون دوستمون بود لیانا یادته میا تو مدرسه باهم بودیم
&داری راست میگی(با بغض)
+هق اره( با گریه)
جیمین منو بغل کردم گفت
-بیب من قوی نباید گریه کنه میا تو هم گریه نکن
/میا بیب گریه نکن
بعد دیگه گریمون بند امد شب شد رفتیم بخوابیم منو جیمین به طرف اتاق مشترکمون رفتیم لباس خواب پوشیدم و رفتم رو تخت جیمین هم لباس خوابش رو پوشیدم امد روم خیمه زد و گفت
-بیب دلم واست تنگ شده
+منم همینطور ددی
حمله ور شد سمت لبام و از دلتنگی میبوسید
فردا
صب پاشدم دیدم.....
خماری خماری
الان میزارم بیبی های کیوتم 🦋🧸
از زبان ا/ت
در رو باز کردم رفتم تو دیدم زن روی زمین افتاده و مرده روز دوتا پاهام زانو زدم و گریه کردم جوری که جیمین و میا هم صدای هق هق های گریمو شنیدن
از زبان جیمین
رفتم دیدم ا/ت دارن برای اون زن اب و غذا میریزه و میبره گفتم بزار بره تنها باشه
رفتم رو کاناپه نشستم و تلوزیون رو روشن کردم کیدراما دیدم وسطای فیلم بود که صدای گریه های ا/ت شنیدم و بدو بدو رفتم بالا دیدم ا/ت روی دوتا پاهاش زانو زده و داره گریه میکنه
-چی شده عشقم(با ترس و استرس)
+هق جیمین هق من من... هق(با هق و گریه زیاد)
-هیییییش هیچی نیست بیب من
+هق جیمین
-جونم
+اون زن یادته یه دختره رو کشت هق
-اره مگه چی شده(با تعجب)
+اون زن که اون دختره رو کشت اون دختره دوست من بود دوستی که از بچگی باهم بودیم اسمش لیاناست
-واقعا داری میگه بیب خب چرا زودتر نگفتی
دیگه اشکال نداره دوست ندارم چشمای خوشگل بیبیم رو اینجوری بیینما
+باشه(با لحن کیوت)
از زبان ا/ت
جیمین امد کلی دلداریم داد و من موضوع رو گفتم
دیدم میا هم امد با ته
(بچه ها میا رو با این علامت & و ته رو با این علامت/نشون میدم)
&ا/ت چیشده!
-هیچی نیست
&خب بعد بهمون بگیااا
-باش برید پایین الان ماهم میایم
& و/ باشه
-بیبی بیا بریم قربونت برم
+دوست دارم ددی
-منم بیب
از زبان ا/ت
جیمین منو براید استایل بغل کرد و برد تو اتاق مشترکمون گفت لباسامون رو عوض کنیم
از زبان جیمین
ا/ت براید استایل بغل کردم و بردم تو اتاق مشترکمون و گفتم بهش لباسامون رو عوض کنیم گفت باش
رفتیم رو کاناپه پیش میا و ته نشستیم
یه فیلم سینمایی کیدرامایی پلی کردیم و دیدیم
بعد تموم شدن فیلم میا گفت
(بچه ها از این به بعد اسم ا/ت عوض میشه و میشه هلیا اسم خودم رو گذاشتم)
&راستی هلیا چرا گریه میکردی!
+یادته اون زنه که یه دختره رو کشت
اون دوستمون بود لیانا یادته میا تو مدرسه باهم بودیم
&داری راست میگی(با بغض)
+هق اره( با گریه)
جیمین منو بغل کردم گفت
-بیب من قوی نباید گریه کنه میا تو هم گریه نکن
/میا بیب گریه نکن
بعد دیگه گریمون بند امد شب شد رفتیم بخوابیم منو جیمین به طرف اتاق مشترکمون رفتیم لباس خواب پوشیدم و رفتم رو تخت جیمین هم لباس خوابش رو پوشیدم امد روم خیمه زد و گفت
-بیب دلم واست تنگ شده
+منم همینطور ددی
حمله ور شد سمت لبام و از دلتنگی میبوسید
فردا
صب پاشدم دیدم.....
خماری خماری
الان میزارم بیبی های کیوتم 🦋🧸
۱۴.۱k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.