زمان ما اصلا اینطوری نبود ما رومون نمیشد اصلا به زبون

زمانِ ما اصلا اینطوری نبود ؛ ما رومون نمیشد اصلا به زبون بیاریم ،
آدم اصلا خجالت میکشید ، اگه یهو توو کوچه ای جایی طرفو میدیدیم
قلبمون از سینه در میومد دلمون ضعف میکرد واسه دیدنش ، ولی راه‌مونو یه طرفه دیگه میکردیم که یوقت چشم توو چشمی چیزی نشیم ،
آب شیم از خجالت ! زمان ما اینطوری نبود ؛ ده بار توو دلت باید کلنجار میرفتی تا به یکی جرات کنی بگی : خانوم ما از چشم و ابرو شما الگو میگیریم واسه شعرامون ، واسه نقاشی‌هامون ، واسه تصوّرتون توو خیالامون ؛ آدم اصلا شصت بار سرخ میشد.
یهو نمیدونم چیشد فیسبوک" و ده تا از این مدل برنامه های کوفت و زهرماری اومدن ! یجوری شد که دیگه تو نمیرفتی سرکوچه بشینی تا شاید امروز رد بشه و ببینیش و آروم بگیری ، انقد راحت شده بود که نه خودت ، بلکه یه میلیون آدم دیگه ام میتونستن اون حالت از بودنش توو عکساشو ببینن ؛ ببین این خودش یه درده ! من انقد انحصار طلب بودم که دوس نداشتم اون حالتی که من دیدمشو کسی دیگه ببینه !
میخوام بگم زمانِ ما هیچ کدوم از اینا که الان به وُفور دارید میبینید نبود ؛ زمان ما هنوز "کراش" اختراع نشده بود ، "اینستاگرام" به ذهن سازنده اش نیومده بود ، "دوستت دارم الکی" فراوونیش نبود ، زمان ما خیلی خوب بود ، خیلی ...
دیدگاه ها (۱۷)

شده ایم نسلی از جنس شکستگی, بغض و خستگی, به ظاهر اول چلچلیم...

اگر به جای احکام هزارو چندصد ساله جایی قید می‌شد که از واج...

با تشکر از همه آنهایی که رهایمان کردند، تنهایمان گذاشتند که ...

اصلش فقط تفریح بود ، کلا تفرج و خنده و صفا بود ، دردم بود ول...

پارت ۱

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط