فیک درد عشق
فیک درد عشق
پارت بیست و هشت
- فکر نکنم از طرفش کمکی دریافت کنیم
¢ چرا ؟مگه چیزی شده؟
- رابطه ی ما اونقدرا هم صورتی و عشقولانه نیست
¢ ولی تا جایی که من میدونم جونگ کوک تو رو دوست داره
- حالا بگذریم
تو کاراگاهی چیزی نمیشناسی
¢ ببین مین یونگی یکی از بهترین کاراگاه های کل کره س ولی اون هر پرونده ای رو قبول نمیکنه
- خب چطوری راضیش بکنیم
¢ بهتره جونگ کوک باهاش صحبت بکنه چون گفتم که اون به حرف من و تو اکتفا نمیکنه
اکثرا هم ادمای پولداری از جمله رئیس جمهور همین تهیونگ و نمیدونم پدرت و خاندان جئون اینا از یونگی استفاده میکنن
- ممنون بابت کمک هات داخل زحمت افتادی
¢ نه بابا این چه حرفیه تو هم مثل لیایی برای من
- فقط فردا اگر تونستی بیا عمارت ادرسش رو بهت میدم اونجا با جونگ کوک رو در رو صحبت میکنیم
¢ باشه پس من میرم ولی زیاد خودت رو درگیر این قضیه نکن باهم دیگه حلش میکنیم
- بازم مرسی
¢ خب فعلا
ا/ت ویو
حالا چیکار کنم
اگر نتونم از پس اینکار بر بیام چی؟ نکنه اون تهیونگ هم توی اینکار دست داشته باشه
داخل فکر فرو رفته بودم که با صدای در زدن به خودم اومدم
خانم کیم جناب کیم تهیونگ باهاتون کار دارن بفرستمشون داخل
- اره بگو بیاد
جناب بفرمایید از این طرف
∆ سلام خوبی
- ممنون تو چطور
∆ منم خوبم
راستی فردا قراره یه جلسه تشکیل بشه در رابطه با همکاری شرکت کیم با شرکت سونگ
- شرکت سونگ؟
∆ اره چطور مگه اسمش رو نشنیدی؟
- نه یکم راجبش بگو
∆ خب این شرکت مصالح ساختمانی خیلی با کیفیتی داره که قراره با نصف قیمت کامل پروژه ی Zx پوشش بده
- چه خوب فقط من نیاز به تحقیق دارم اگر میشه جلسه رو به تعویق بنداز
∆ ولی این نیازی به فکر کردن نداره
این پیشنهادی نیستش که از کنارش گذشت
- ولی منم نگفتم که همکاری نمیکنیم گفتم نیاز به تحقیق کردن دارم واضحه یا بیشتر توضیح بدم
∆ باشه حالا چرا عصبی میشی(خنده)
- من عصبی نیستم فقط از سوال پرسیدن زیاد خوشم نمیاد
∆ باشه دیگه سوال نمیپرسم
- لطف بزرگی میکنی
∆ فکر کنم از دستم عصبی هستی چیزی شده؟
- نه فقط امروز یکم خستم و نیاز به استراحت دارم
∆ باشه پس من میرم تو هم زود کارات رو بکن و برو خونه
- باشه
∆ فعلا
ا/ت ویو
رفتم طبقه ی پایین و رفتم سمت ماشین
راننده: خانم بفرمایید
- میشه نریم خونه
راننده : پس کجا بریم خانم؟
- همون جای همیشگی
راننده : چشم
پارت بیست و هشت
- فکر نکنم از طرفش کمکی دریافت کنیم
¢ چرا ؟مگه چیزی شده؟
- رابطه ی ما اونقدرا هم صورتی و عشقولانه نیست
¢ ولی تا جایی که من میدونم جونگ کوک تو رو دوست داره
- حالا بگذریم
تو کاراگاهی چیزی نمیشناسی
¢ ببین مین یونگی یکی از بهترین کاراگاه های کل کره س ولی اون هر پرونده ای رو قبول نمیکنه
- خب چطوری راضیش بکنیم
¢ بهتره جونگ کوک باهاش صحبت بکنه چون گفتم که اون به حرف من و تو اکتفا نمیکنه
اکثرا هم ادمای پولداری از جمله رئیس جمهور همین تهیونگ و نمیدونم پدرت و خاندان جئون اینا از یونگی استفاده میکنن
- ممنون بابت کمک هات داخل زحمت افتادی
¢ نه بابا این چه حرفیه تو هم مثل لیایی برای من
- فقط فردا اگر تونستی بیا عمارت ادرسش رو بهت میدم اونجا با جونگ کوک رو در رو صحبت میکنیم
¢ باشه پس من میرم ولی زیاد خودت رو درگیر این قضیه نکن باهم دیگه حلش میکنیم
- بازم مرسی
¢ خب فعلا
ا/ت ویو
حالا چیکار کنم
اگر نتونم از پس اینکار بر بیام چی؟ نکنه اون تهیونگ هم توی اینکار دست داشته باشه
داخل فکر فرو رفته بودم که با صدای در زدن به خودم اومدم
خانم کیم جناب کیم تهیونگ باهاتون کار دارن بفرستمشون داخل
- اره بگو بیاد
جناب بفرمایید از این طرف
∆ سلام خوبی
- ممنون تو چطور
∆ منم خوبم
راستی فردا قراره یه جلسه تشکیل بشه در رابطه با همکاری شرکت کیم با شرکت سونگ
- شرکت سونگ؟
∆ اره چطور مگه اسمش رو نشنیدی؟
- نه یکم راجبش بگو
∆ خب این شرکت مصالح ساختمانی خیلی با کیفیتی داره که قراره با نصف قیمت کامل پروژه ی Zx پوشش بده
- چه خوب فقط من نیاز به تحقیق دارم اگر میشه جلسه رو به تعویق بنداز
∆ ولی این نیازی به فکر کردن نداره
این پیشنهادی نیستش که از کنارش گذشت
- ولی منم نگفتم که همکاری نمیکنیم گفتم نیاز به تحقیق کردن دارم واضحه یا بیشتر توضیح بدم
∆ باشه حالا چرا عصبی میشی(خنده)
- من عصبی نیستم فقط از سوال پرسیدن زیاد خوشم نمیاد
∆ باشه دیگه سوال نمیپرسم
- لطف بزرگی میکنی
∆ فکر کنم از دستم عصبی هستی چیزی شده؟
- نه فقط امروز یکم خستم و نیاز به استراحت دارم
∆ باشه پس من میرم تو هم زود کارات رو بکن و برو خونه
- باشه
∆ فعلا
ا/ت ویو
رفتم طبقه ی پایین و رفتم سمت ماشین
راننده: خانم بفرمایید
- میشه نریم خونه
راننده : پس کجا بریم خانم؟
- همون جای همیشگی
راننده : چشم
۶۳۶
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.