پارت ۲۵
کوک باشه
ات من خیلی هیجان زدم
کوک چرا چون گفتم دوست دارم
ات نهه چون قرار دو روز رو پیش جیمین بمونمم
کوک چی چرا
ات تهیونگ بهم گفت میخوای یه چند روز بری خارج از کشور
کوک تهیونگ دهن لق
کوک خب دلیل نمیشه که پیش جیمین بمونی
ات اتفاقا خود جیمین دعوتم کرده
کوک کییی چرا من خبر ندارم
ات نیاز بود بهت میگفتم دیگه
کوک الان داری میگی که من بسوزم
ات نه جان خودت
کوک اوکی پس پیش خواهر جیمین میمونی
ات نه از اون خوشم نمیاد
کوک خیلی دختر خوبیه
ات انگار شما خیلی خوشتون میاد
کوک نه اصلا
ات من گفتم پیش جیمین میمونم
کوک نمیشه پیش هوپی بمونی بیشتر به اون اعتماد دارم
ات پیش ریچارد میمونم
کوک نههههه اصلااا همون جیمین خوبه
ات باشه
کوک نمیخوای پیاده شیم رسیدیم دیگه
ات باشه ولی من نوشابه میخوام
کوک برو بخر خب
ات نه نمیتونم
کوک چرا
ات سردمه
کوک کت من عقب ماشین هست اونو بردار
ات نه بازم نمیتونم
کوک فکر نکن خرم نمیفهمم داری منو میفرستی دنبال نخود سیاه
ات نههههه من به این خوبی این چه حرفیه
کوک باشه باهم میریم نوشابه میخریم
ات باشههه حتمااااااااااا
چرا نمیتونستم یه دقیقه کوک قال بزارم برم یه دل سیر این دختره رو بزنمممم
گوشی کوک زنگ خورد رفت اون ور حرف زد فقط دیدم انقدر عصبیه که قرمز شده
ات چیزی شده
کوک دختره ی تو بیمارستان
ات خب
کوک رفته شایعه درست کرده
ات چی چی گفته مگه
کوک بیا خودت ببین
کوک گوشی رو اورد جلوم و ویدیو رو پلی کرد ، همون. دختره ولی با صورت خونی داشت میگفت که کوک به خاطر یه دختر دیگه زدتش
ات این چه چرتو پرتیه اون دختر گیر بیارم از وسط نصفش میکنم حالا تو چی میشی کوک
کوک نمیدونم ، برو تو سرما میخوری
ات نمیای تو
کوک میام یه چند دقیقه دیگه
ات خب ......باشه میبینمت
ات احساس میکنم مقصر همه اینا منم هیچ کدوم از اعضا نمیتونن با دختری قرار بزارن اون وقت کوک به خاطر من تو دردسر افتاد
اگه جمع کنم برم شاید دیگه ایندش از دست نده و اگر هم اون مرده بمیره اوضاع خیلی بد میشه
رفتم تو بیمارستان عمل اون مرتیکه خوب بود جیمین هوپی جلو در منتظر مامان کوک بودن یعنی فیلم رو دیدن؟
هوپی ات؟
ات اااا سلام
هوپی حالت خوبه؟
ات اره خوبم
هوپی باشه کوک کجاس
ات نمیدونم همین اطرافه راستی من میرم خونه یکم خستم
هوپی باشه فعلا
ات فعلا
ات من تصمیمم رو گرفتم بر میگردم همون جای که ازش اومدم یه بلیط برای فرانسه گرفتم رفتم وسایلم رو جمع کردم نمیشد بی خبر برم به جیمین پیام دادم وبهش گفتم میخوام یه چند وقت دور باشم و نگران نباشن حالا که دارم میرم خونه باید مثل قبل زندگی کنم
بابای که مهربونیت سرش نمیشه و خونواده ی که از دم همه قاتلن 🙃🍻
ات من خیلی هیجان زدم
کوک چرا چون گفتم دوست دارم
ات نهه چون قرار دو روز رو پیش جیمین بمونمم
کوک چی چرا
ات تهیونگ بهم گفت میخوای یه چند روز بری خارج از کشور
کوک تهیونگ دهن لق
کوک خب دلیل نمیشه که پیش جیمین بمونی
ات اتفاقا خود جیمین دعوتم کرده
کوک کییی چرا من خبر ندارم
ات نیاز بود بهت میگفتم دیگه
کوک الان داری میگی که من بسوزم
ات نه جان خودت
کوک اوکی پس پیش خواهر جیمین میمونی
ات نه از اون خوشم نمیاد
کوک خیلی دختر خوبیه
ات انگار شما خیلی خوشتون میاد
کوک نه اصلا
ات من گفتم پیش جیمین میمونم
کوک نمیشه پیش هوپی بمونی بیشتر به اون اعتماد دارم
ات پیش ریچارد میمونم
کوک نههههه اصلااا همون جیمین خوبه
ات باشه
کوک نمیخوای پیاده شیم رسیدیم دیگه
ات باشه ولی من نوشابه میخوام
کوک برو بخر خب
ات نه نمیتونم
کوک چرا
ات سردمه
کوک کت من عقب ماشین هست اونو بردار
ات نه بازم نمیتونم
کوک فکر نکن خرم نمیفهمم داری منو میفرستی دنبال نخود سیاه
ات نههههه من به این خوبی این چه حرفیه
کوک باشه باهم میریم نوشابه میخریم
ات باشههه حتمااااااااااا
چرا نمیتونستم یه دقیقه کوک قال بزارم برم یه دل سیر این دختره رو بزنمممم
گوشی کوک زنگ خورد رفت اون ور حرف زد فقط دیدم انقدر عصبیه که قرمز شده
ات چیزی شده
کوک دختره ی تو بیمارستان
ات خب
کوک رفته شایعه درست کرده
ات چی چی گفته مگه
کوک بیا خودت ببین
کوک گوشی رو اورد جلوم و ویدیو رو پلی کرد ، همون. دختره ولی با صورت خونی داشت میگفت که کوک به خاطر یه دختر دیگه زدتش
ات این چه چرتو پرتیه اون دختر گیر بیارم از وسط نصفش میکنم حالا تو چی میشی کوک
کوک نمیدونم ، برو تو سرما میخوری
ات نمیای تو
کوک میام یه چند دقیقه دیگه
ات خب ......باشه میبینمت
ات احساس میکنم مقصر همه اینا منم هیچ کدوم از اعضا نمیتونن با دختری قرار بزارن اون وقت کوک به خاطر من تو دردسر افتاد
اگه جمع کنم برم شاید دیگه ایندش از دست نده و اگر هم اون مرده بمیره اوضاع خیلی بد میشه
رفتم تو بیمارستان عمل اون مرتیکه خوب بود جیمین هوپی جلو در منتظر مامان کوک بودن یعنی فیلم رو دیدن؟
هوپی ات؟
ات اااا سلام
هوپی حالت خوبه؟
ات اره خوبم
هوپی باشه کوک کجاس
ات نمیدونم همین اطرافه راستی من میرم خونه یکم خستم
هوپی باشه فعلا
ات فعلا
ات من تصمیمم رو گرفتم بر میگردم همون جای که ازش اومدم یه بلیط برای فرانسه گرفتم رفتم وسایلم رو جمع کردم نمیشد بی خبر برم به جیمین پیام دادم وبهش گفتم میخوام یه چند وقت دور باشم و نگران نباشن حالا که دارم میرم خونه باید مثل قبل زندگی کنم
بابای که مهربونیت سرش نمیشه و خونواده ی که از دم همه قاتلن 🙃🍻
۶۲.۳k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.