پارت ۲۴
ا/ت من دیگه چیکار کنم
کوک پاشو بریم بیمارستان
مرد چی نه عمرا
کوک تو چه مشکلی داری که نمیای بیمارستان
مرد هیچی ازش میترسم
کوک خب اگه نری باید بیشتر از مردن بترسی
ا/ت وایسا ببینم یه چند متر بالا تر یه دارو خونه هست چرا نرفتی اونجا چرا ۳ طبقه اومدی بالا ؟
مرد چون ... نمیدونم خب همین به فکرم رسید
کوک باشه خب چاره ای ندارم دیگه ...
مرد چی؟
کوک با مشت زد تو صورت مرد که بیهوش بشه
ا/ت واییی مردع؟ کوک قاتل شدی وایییی نگران نباش فیلم دوربین هارو پاک میکنم بهش دست نزن خودش مرد به ما چهههه واییییییی
کوک میشه بری در رو باز کنی ؟
کوک اون مرد رو بغل کرد و برد بیمارستان است جلو نشسته بود
ا/ت خب ببین کوک اگه این بمیره همه چی تقصیر تو میشههههه چیکار میکنیم ما راستش رو میگیم فقط با یکم سانسور چیزی رو گلدوزی نکردیم هیچییی اوکی
کوک تو چقدر نگرانی تهش میمیره دیگه
ا/ت وایییی تو زده به سرت طرف بمبره میری زندانننن
کوک خب اگه برم چیزی میشه مگه
ا/ت نههههه اصلااااا کی گفته چیز نمیشه من اوکیم راهتو برو
کوک پاشه دختره ب ترسو
ا/ت تو هنوز منو نشناختی من ادممممم کشتمم
کوک اره بابا میدونممم
تا اونجا دیگه نه من حرف زدم نه ا/ت وقتی رسیدیم بیمارستان
پرستار چی شده
ا/ت من صبح واسه تنوع رفتم سر کار دیدم مثل همیشه مشتری نداریم بعد در مورد مردی حرف زدیم اومده بود در مورد فرودگاه حرف میزد بعد از پنجره صدا اومد نه اینکه پنجره صدا بده هااا نه از اون ور پنجره صدا اومد دیدم دوتا مرد دارن دعوا میکنن...
کوک هی ا/ت میخوای بگی هوا چطوری بود
ا/ت اره هوا خیلی خوب بود افتابی بود من مثل همیشه زده افتاب نزده بودم..
کوک ا/ت داری چی میگی اتاق بازجویی که نیست بیمارستانه خداا
ا/ت خب پس منو ببرید اتاق بازجویی
پرستار بسته دیگه اه
کوک.😐
ا/ت 😶
ا/ت بدون هیچ حرفی رفت بیرون
کوک به پرستار نگاه کرد و گفت اخرین باری باشه سر اون دختر داد میزنی اگه تکرار شه قول نمیدم بتونی تو این بیمارستان کار کنی فهمیدی ؟
(ا/ت)
هوای خنکی که تو صورتم میخورد حالم رو جا اورد میدونی من همیشه انقدر ادم استرسی نیستم برعکس خیلی بیخیال ام همین چند وقت پیش مامان بزرگم مرد ولی حتی یه قطره اشک هم نریختم نه اینکه برام مهم نباشه فقط انقدر مشکلات بزرگ تری داشتم که وقت نکردم ولی این بار خب یه جورایی هم پای من وسط بود هم کوک و ادمای دیگه ای که هیچ گناهی نداشتن
کوک ا/ت؟ هی ا/ت
ا/ت ها چیه
کوک بیا
کوک اب میوه رو گرفت جلوی ا/ت
ا/ت ممنون
کوک حالت خوبه
ا/ت اگه بگی طرف مرده حالم بهتر هم میشه
کوک هی تو چقدر مودی هستی
ا/ت برگشت و به کوک نزدیک شد با سوالی به کوک نگاه کرد و گفت
ببین پسره من اگه خودم تنها بودم و ادم میکشتم برام مهم نبود ولی چون پای تو خررر وسطه انتظار داری چیکار کنم استرس بکشم مودی ام ریلکس باشم خیلی بی احساسم میشه بگی چیکار کنم
کوک من الان میفهمم چی میگی فقط بیا یکم از این حالت مزخرف بریم بیرون
ا/ت اگه الان بریم فکر نمیکنن فرار کردیم
کوک من الان به مامانم زنگ میزنم میاد اینجا نگران نباش
ا/ت باشه
کوک بیا بریم به چیزی بخوریم
ا/ت کجا قرار بریم
کوک یه جای خوب
با کوک رفتیم یه رستوران خوب که رامن های خوش مزه ای داشت
ا/ت من رامن های اینحارو دوست دارم
کوک منم همین طور ،خب پس دوتا رامن اوکیه ؟
ا/ت اره
کوک و ا/ت که مشغول خوردن بودن ...
کوک میدونم دوسم داری
ا/ت یهو هرچی تو دهنش بود ریخت بیرون
کوک منم دوست دارم
ا/ت با منیییی؟؟؟؟
کوک نه ببخشید با عمه ی مرحوم بودم
ا/ت ولی ...
کوک میدونم وقتش نبود اما خیلی وقته میخواستم بگم و نمیتونستم خودمو نگه دارم
ا/ت ولی از کجا میدونی منم دوست دارم ؟شاید اصلا نداشته باشم
کوک احساسم بهم دروغ نمیگه و خیلی تابلوی
ا/ت ولی اونی که تابلو تر بود توی
ا/ت فکر نمیکردم انقدر رمانتیک باشی اونم تو رستوران و موقع رامن خوردن اعتراف کنی بقیه لب دریا اعتراف میکنن ما تو رستوران خیلی خوبه
کوک چیه میخوای بری لب دریا ؟
ا/ت نه پاشو دیگه برگردیم بیمارستان ..
کوک پاشو بریم بیمارستان
مرد چی نه عمرا
کوک تو چه مشکلی داری که نمیای بیمارستان
مرد هیچی ازش میترسم
کوک خب اگه نری باید بیشتر از مردن بترسی
ا/ت وایسا ببینم یه چند متر بالا تر یه دارو خونه هست چرا نرفتی اونجا چرا ۳ طبقه اومدی بالا ؟
مرد چون ... نمیدونم خب همین به فکرم رسید
کوک باشه خب چاره ای ندارم دیگه ...
مرد چی؟
کوک با مشت زد تو صورت مرد که بیهوش بشه
ا/ت واییی مردع؟ کوک قاتل شدی وایییی نگران نباش فیلم دوربین هارو پاک میکنم بهش دست نزن خودش مرد به ما چهههه واییییییی
کوک میشه بری در رو باز کنی ؟
کوک اون مرد رو بغل کرد و برد بیمارستان است جلو نشسته بود
ا/ت خب ببین کوک اگه این بمیره همه چی تقصیر تو میشههههه چیکار میکنیم ما راستش رو میگیم فقط با یکم سانسور چیزی رو گلدوزی نکردیم هیچییی اوکی
کوک تو چقدر نگرانی تهش میمیره دیگه
ا/ت وایییی تو زده به سرت طرف بمبره میری زندانننن
کوک خب اگه برم چیزی میشه مگه
ا/ت نههههه اصلااااا کی گفته چیز نمیشه من اوکیم راهتو برو
کوک پاشه دختره ب ترسو
ا/ت تو هنوز منو نشناختی من ادممممم کشتمم
کوک اره بابا میدونممم
تا اونجا دیگه نه من حرف زدم نه ا/ت وقتی رسیدیم بیمارستان
پرستار چی شده
ا/ت من صبح واسه تنوع رفتم سر کار دیدم مثل همیشه مشتری نداریم بعد در مورد مردی حرف زدیم اومده بود در مورد فرودگاه حرف میزد بعد از پنجره صدا اومد نه اینکه پنجره صدا بده هااا نه از اون ور پنجره صدا اومد دیدم دوتا مرد دارن دعوا میکنن...
کوک هی ا/ت میخوای بگی هوا چطوری بود
ا/ت اره هوا خیلی خوب بود افتابی بود من مثل همیشه زده افتاب نزده بودم..
کوک ا/ت داری چی میگی اتاق بازجویی که نیست بیمارستانه خداا
ا/ت خب پس منو ببرید اتاق بازجویی
پرستار بسته دیگه اه
کوک.😐
ا/ت 😶
ا/ت بدون هیچ حرفی رفت بیرون
کوک به پرستار نگاه کرد و گفت اخرین باری باشه سر اون دختر داد میزنی اگه تکرار شه قول نمیدم بتونی تو این بیمارستان کار کنی فهمیدی ؟
(ا/ت)
هوای خنکی که تو صورتم میخورد حالم رو جا اورد میدونی من همیشه انقدر ادم استرسی نیستم برعکس خیلی بیخیال ام همین چند وقت پیش مامان بزرگم مرد ولی حتی یه قطره اشک هم نریختم نه اینکه برام مهم نباشه فقط انقدر مشکلات بزرگ تری داشتم که وقت نکردم ولی این بار خب یه جورایی هم پای من وسط بود هم کوک و ادمای دیگه ای که هیچ گناهی نداشتن
کوک ا/ت؟ هی ا/ت
ا/ت ها چیه
کوک بیا
کوک اب میوه رو گرفت جلوی ا/ت
ا/ت ممنون
کوک حالت خوبه
ا/ت اگه بگی طرف مرده حالم بهتر هم میشه
کوک هی تو چقدر مودی هستی
ا/ت برگشت و به کوک نزدیک شد با سوالی به کوک نگاه کرد و گفت
ببین پسره من اگه خودم تنها بودم و ادم میکشتم برام مهم نبود ولی چون پای تو خررر وسطه انتظار داری چیکار کنم استرس بکشم مودی ام ریلکس باشم خیلی بی احساسم میشه بگی چیکار کنم
کوک من الان میفهمم چی میگی فقط بیا یکم از این حالت مزخرف بریم بیرون
ا/ت اگه الان بریم فکر نمیکنن فرار کردیم
کوک من الان به مامانم زنگ میزنم میاد اینجا نگران نباش
ا/ت باشه
کوک بیا بریم به چیزی بخوریم
ا/ت کجا قرار بریم
کوک یه جای خوب
با کوک رفتیم یه رستوران خوب که رامن های خوش مزه ای داشت
ا/ت من رامن های اینحارو دوست دارم
کوک منم همین طور ،خب پس دوتا رامن اوکیه ؟
ا/ت اره
کوک و ا/ت که مشغول خوردن بودن ...
کوک میدونم دوسم داری
ا/ت یهو هرچی تو دهنش بود ریخت بیرون
کوک منم دوست دارم
ا/ت با منیییی؟؟؟؟
کوک نه ببخشید با عمه ی مرحوم بودم
ا/ت ولی ...
کوک میدونم وقتش نبود اما خیلی وقته میخواستم بگم و نمیتونستم خودمو نگه دارم
ا/ت ولی از کجا میدونی منم دوست دارم ؟شاید اصلا نداشته باشم
کوک احساسم بهم دروغ نمیگه و خیلی تابلوی
ا/ت ولی اونی که تابلو تر بود توی
ا/ت فکر نمیکردم انقدر رمانتیک باشی اونم تو رستوران و موقع رامن خوردن اعتراف کنی بقیه لب دریا اعتراف میکنن ما تو رستوران خیلی خوبه
کوک چیه میخوای بری لب دریا ؟
ا/ت نه پاشو دیگه برگردیم بیمارستان ..
۱۱۴.۹k
۱۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.