صبح خورشید آمد




صبح خورشید آمد
دفتر مشق شبم را خط زد
پاک کن، بیهوده است
اگر این خطها را پاک کنم
جای آنها پیداست.
ای که خط خوردگی دفتر مشقم از توست
تو بگو
من کجا حق دارم
مشقهایم را
بر روی کاغذ باطله با خود ببرم؟

می روم
دفتر پاکنویسی بخرم
زندگی را باید از سر سطر نوشت...


#قیصر_امین_پور
دیدگاه ها (۱)

‌من چه سبزم امروزو چه اندازه تنم هشیار است.در دلم چیزی هست ،...

‌هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفتیکدم خیال روی توام از نظر نر...

‌آنجا که سحر، گونه‌ی گلگون تو در خواباز بوسه‌ی خورشید چو برگ...

‌صبحِ جمعه ات بخیر هرکجا که هستی، به یاد من باشمن با تو چای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط