آنجا که سحر گونهی گلگون تو در خواب
آنجا که سحر، گونهی گلگون تو در خواب
از بوسهی خورشید چو برگ گل ناز است
آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد،
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است!
من نیز چو خورشید،
دلم زنده به عشق است.
راه ِ دل ِ خود را نتوانم که نپویم
هر صبح در آیینهی جادویی خورشید
چون می نگرم، او همه من، من همه اویم!
- #فریدون_مشیری
از دفتر: " #ابر_و_کوچه "
آنجا که سحر، گونهی گلگون تو در خواب
از بوسهی خورشید چو برگ گل ناز است
آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد،
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است!
من نیز چو خورشید،
دلم زنده به عشق است.
راه ِ دل ِ خود را نتوانم که نپویم
هر صبح در آیینهی جادویی خورشید
چون می نگرم، او همه من، من همه اویم!
- #فریدون_مشیری
از دفتر: " #ابر_و_کوچه "
- ۶۷۱
- ۱۱ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط