من خیلی فکر کردم تا فهمیدم این رو

من خیلی فکر کردم تا فهمیدم این رو!
اینکه خسته میشیم، از همه چی!
از تنهایی خسته میشیم و دوست داریم با کسی باشیم،
از با کسی بودن خسته میشیم و دوست داریم تنها باشیم،
از کار کردن خسته میشیم و دوست داریم استراحت کنیم،
اما حتی از استراحت کردنم خسته میشیم و دوست داریم کاری کنیم
از داشتن، نداشتن، بودن، نبودن، خواستنن، نخواستن...
من خیلی فکر کردم تا این ها رو فهمیدم،
اما دروغ چرا، من حتی از فهمیدنم خسته شدم، دوست دارم دیگه یه گوسفند باشم،
بع بع!
نمایشنامه 'کتابفروشی خیابان بیست و یکم شرقی' / #روزبه_معین
دیدگاه ها (۱)

دلم به حال پروانه‌ها می سوزد، وقتی چراغ را خاموش می ‌کنم!و ب...

وقتی خانه تکانی می کنی چیزهایی پیدا می شوند که مدتی برای پید...

باور کن چیزی به نام رنج عظیم، تاسف عظیم و یا خاطره ی عظیم وج...

به نظرم سیگار آنچنان هم بد نیست!درسته بیماری ‌های زیادی میار...

کاش براتون مهم بودم

آپدیت اینستاگرام voguekorea با فلیکس ترجمه👤: انگیزهٔ تو برای...

لایو ویورس نامجون وجیمین:🐥🐨🐣«این‌که آلبوم چجوری داره درمیاد…...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط