دلم به حال پروانهها می سوزد وقتی چراغ را خاموش می کنم

دلم به حال پروانه‌ها می سوزد، وقتی چراغ را خاموش می ‌کنم!
و به حال خفاش‌ها، وقتی چراغ را روشن می‌کنم!
نمی شود قدمی برداشت، بدون آن‌که کسی نرنجد!

👤 مارین سورسکو #رومانی
دیدگاه ها (۱)

وقتی خانه تکانی می کنی چیزهایی پیدا می شوند که مدتی برای پید...

یادم باشه که...یادم باشد که: او که زیر سایه دیگری راه می‌رود...

من خیلی فکر کردم تا فهمیدم این رو!اینکه خسته میشیم، از همه چ...

باور کن چیزی به نام رنج عظیم، تاسف عظیم و یا خاطره ی عظیم وج...

کبریت

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط