آخرش عشقت مرا بی خانمانم میکند

آخرش عشقت مرا بـی خانمانـم میکند
می شوم آواره و بـی آشـیـانــم میکند

عاقبت من را بہ دست سرنوشتم میدهی
بـی وفـا ایـن هـجـر تو بی اعتبارم میکند

میشوم چون برگ زردے زیر پاے عابران
بی تو آرے ، در بهارم چون خزانم میکند

یــاد ایــامــی کـه در راه وصـالـت سوختم
ایــن جـدایــی همچو شمع واے آبم میکند

دوستت دارم مـگــر جــرم است عـاشـقی
عـاقبت ایــن عشــق تـو غـم گسارم میکند

میشوم دیوانه از عشقت به چشم دیگران
نــام دیـوانــه به هر جایی خطابم میکنند
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۱۱)

یک لحظه تو را دیدم و دینم به فنا رفتآنـقـدر ، که داری ، بـه ...

دلشوره دارم امشب، از عطر تن و پیراهنت دست مرا محکم بگیر، می ...

مثل همیشه دیدنت را دوست دارم با اشتها بوسیدنت را دوست دارم ا...

تا ماه شدی ، برکه شدم ، باتن تب دار آیینه شدم ، محوشدی، ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط