دلشوره دارم امشب از عطر تن و پیراهنت

دلشوره دارم امشب، از عطر تن و پیراهنت 
دست مرا محکم بگیر، می ترسم از گُم کردنت

ای عشق پنهانی! مرا تا پهنه ی رویا ببر
مخفی در آغوشت ولی تا آخرِ دنیا  ببر

می لرزم اما لحظه را، با قصه قسمت می کنم
پنهان ز چشمِ دیگران، دل را به اسمت می کنم

آهسته در گوشم بگو، در شب تو می مانی وُ من
افسانه های کهنه  را تنها تو می دانی وُ من

دست ِمرا محکم بگیر، می ترسم از گم کردنت
دلشوره دارم امشب از عطر تن و پیراهنت..
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۸)

آن دو چشمان سیاهت را به اشکت تر مکنقلب من خود درد دارد ، تو ...

عزیزِ لحظه های من ..آنقدر که نیستیدست به دامن خدا شده ام ..ک...

یک لحظه تو را دیدم و دینم به فنا رفتآنـقـدر ، که داری ، بـه ...

آخرش عشقت مرا بـی خانمانـم میکندمی شوم آواره و بـی آشـیـانــ...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط