عشق اغیشته به خون
عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۲۵
تهیونگ جدی مانند چشم به مردم دوخت سپس سری برای سخنان جیمین تکون داد مزائده چند دقیقه ای میشد که شروع شده بود و همه در سکوت ایستاده بودن اول یک تابلوی قدیمی را در نظر همه گذاشت و یکی پس از دیگری حدود ریاضی میگفتند تا اینکه نوبط رسید به همان میله قدیمی ای که ای چون میخواست .. ولی یه چیزی سر جایش نبود .. ای چون در آن مهمانی حضور نداشت .. حتی خود جیمین و تهیونگ شک کردن ولی چیزی به ذهنشان سریات نکرده بود .. و حالا میتونستند به خوبی قیمت بزارن و آن میله را بخرند .. مرد ای که کت شلوار سفید رنگ پوشیده بود و به خوبی سن آن را زیاد نشان میداد زیر چشم تهیونگ افتاد .. ولی توجه ای نکرد تا اینکه صدا مرد ای بلند شد
... قیمت از ۱۰۰ میلیون شروع میشه ..
جیمین با محترمی چوب در دستش را بالا برد : ۲۰۰ ملیون
تهیونگ ریز نگاهش کرد : یه جای کار میلنگه
قیمت ها بلند و بلند تر میشدن ولی خبری از ای چون نبود .. و این برای تهیونگ و جیمین در جای تعجب داشت .. در اهر صدا پسرانه آروم ای چون به گوششون خورد
ای چون : ۹۰۰۰ ملیون البته دلار
تهیونگ همراه جیمین هر دو سمت صدا چرخیدن ولی چهره ای ندیدند .. تهیونگ: آخرین قیمت رو بگو ..
جیمین سری تکون داد سپس بلند و محترم گفت : صد ملیون
چشم های مرد چاغ درشت شدن سپس با لبخند گفت : واو چه قیمتی یعنی کسی نیست .. میفروشم .. میفروشم فروختـ..
صدا مزاحم کسی باعث شد مرد سکوت کند : یک هزار ملیون
مرد چاق لبخند ای زد و تند گفت : فروختم
تهیونگ متعجب به اطراف نگاه کرد سپس جیمین اخم هایش بیشتر شد و به دنبال صدا کشت ولی کسی را نیافت تهیونگ شعله آتش تر بود که بنشینید تند بلند شد تنها ای چون را دید که با لبخند به دیوار تکیه داده بود تهیونگ لبش را گزید ٫ خدا اسم با. قاتل میشم ٫ با گام های سریع به سمت ای چون رفت جیمین اخم کرد سپس تند بلند شد و به دنبالش راهی شد .. تعیونگ از راه دور دستش را بلند کرد سپس با لحن محکمی خشن گفت : چیکار کردی مردک
ای چون خندید : بله چیفکر کردی که اینو میبری آره
جیمین : آروم بگیر تهیونگ..
تهیونگ بدون هیچگونه معطلی یقه لباس ای چون را گرفت و به دیوار کوبید سپس خشن و تند از لای دندان هایش غرید : حیون دهنتو ببند
جیمین محکم در دست تهیونگ را گرفت و از ای چون جدا کرد و عصبی رو بهش گفت : آروم بگیر دیگه
بادیگارد های کت شلوار پوش با اخم سمت آن ها اومدن یکیشون جدی گفت : آقایون لطفا برین بیرون
جیمین تند گفت : چشم
بادیگارد ها. از دور چشم به آن ها دوختند .. ای چون جدی اخم کرد سپس با لحن آرامی گفت : برای من نقشه میکشی آره کیم تهیونگ
پارت ۱۲۵
تهیونگ جدی مانند چشم به مردم دوخت سپس سری برای سخنان جیمین تکون داد مزائده چند دقیقه ای میشد که شروع شده بود و همه در سکوت ایستاده بودن اول یک تابلوی قدیمی را در نظر همه گذاشت و یکی پس از دیگری حدود ریاضی میگفتند تا اینکه نوبط رسید به همان میله قدیمی ای که ای چون میخواست .. ولی یه چیزی سر جایش نبود .. ای چون در آن مهمانی حضور نداشت .. حتی خود جیمین و تهیونگ شک کردن ولی چیزی به ذهنشان سریات نکرده بود .. و حالا میتونستند به خوبی قیمت بزارن و آن میله را بخرند .. مرد ای که کت شلوار سفید رنگ پوشیده بود و به خوبی سن آن را زیاد نشان میداد زیر چشم تهیونگ افتاد .. ولی توجه ای نکرد تا اینکه صدا مرد ای بلند شد
... قیمت از ۱۰۰ میلیون شروع میشه ..
جیمین با محترمی چوب در دستش را بالا برد : ۲۰۰ ملیون
تهیونگ ریز نگاهش کرد : یه جای کار میلنگه
قیمت ها بلند و بلند تر میشدن ولی خبری از ای چون نبود .. و این برای تهیونگ و جیمین در جای تعجب داشت .. در اهر صدا پسرانه آروم ای چون به گوششون خورد
ای چون : ۹۰۰۰ ملیون البته دلار
تهیونگ همراه جیمین هر دو سمت صدا چرخیدن ولی چهره ای ندیدند .. تهیونگ: آخرین قیمت رو بگو ..
جیمین سری تکون داد سپس بلند و محترم گفت : صد ملیون
چشم های مرد چاغ درشت شدن سپس با لبخند گفت : واو چه قیمتی یعنی کسی نیست .. میفروشم .. میفروشم فروختـ..
صدا مزاحم کسی باعث شد مرد سکوت کند : یک هزار ملیون
مرد چاق لبخند ای زد و تند گفت : فروختم
تهیونگ متعجب به اطراف نگاه کرد سپس جیمین اخم هایش بیشتر شد و به دنبال صدا کشت ولی کسی را نیافت تهیونگ شعله آتش تر بود که بنشینید تند بلند شد تنها ای چون را دید که با لبخند به دیوار تکیه داده بود تهیونگ لبش را گزید ٫ خدا اسم با. قاتل میشم ٫ با گام های سریع به سمت ای چون رفت جیمین اخم کرد سپس تند بلند شد و به دنبالش راهی شد .. تعیونگ از راه دور دستش را بلند کرد سپس با لحن محکمی خشن گفت : چیکار کردی مردک
ای چون خندید : بله چیفکر کردی که اینو میبری آره
جیمین : آروم بگیر تهیونگ..
تهیونگ بدون هیچگونه معطلی یقه لباس ای چون را گرفت و به دیوار کوبید سپس خشن و تند از لای دندان هایش غرید : حیون دهنتو ببند
جیمین محکم در دست تهیونگ را گرفت و از ای چون جدا کرد و عصبی رو بهش گفت : آروم بگیر دیگه
بادیگارد های کت شلوار پوش با اخم سمت آن ها اومدن یکیشون جدی گفت : آقایون لطفا برین بیرون
جیمین تند گفت : چشم
بادیگارد ها. از دور چشم به آن ها دوختند .. ای چون جدی اخم کرد سپس با لحن آرامی گفت : برای من نقشه میکشی آره کیم تهیونگ
- ۴.۰k
- ۱۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط